검색어: conclusion remark (영어 - 페르시아어)

conclusion .
اختتام .

a terrifying conclusion .
يک نتيجه شگرف .

so , in conclusion ians good .
خوب ، خلاصه اينکه يان خوبه .

this is my second conclusion.
اين نتيجه گيري دومم هست

hey , i resemble that remark .
هي ، من به اين نظريه منطبقم .

tell him it's my conclusion.
به او بگو اين فرجام منه

i do not understand your remark .
من منظورت را نميفهمم .

why did you come to that conclusion?
چرا به اون اختتاميه اومدي؟

and we came to a startling conclusion.
و به نتیجه تکان دهنده ایی رسیدیم.

lady choi must come to the conclusion today
انتخاب بانو چویی باید امروز نهایی بشه

and in conclusion , ladies and gentlemen , .
و سرانجام ، خانمها و آقايون ، .

"and in conclusion, win some, lose some."
"و در جمع بندی، مقداری را می بری ، مقداری را می بازی"

and as usual comes to the wrong conclusion .
طبق معمول نتیجه گیری غلط بکن .

any physician would've come to the same conclusion
هر پزشکی هم به نتیجه مشابه این خواهد رسید

...subsequent stent placement only increases... in conclusion,
‏... قراردادن استنت ثانويه فقط کاهش ميده ...‏ درخاتمه،‏

his conclusion was that the only perfect crime that exists .
نتيجه کار اون تنها جرم کاملي بود که وجود داشت .

i assume that i can quote you on the squirrel remark .
فكر كنم ميتونم در مورد سنجاب يكم كوتاه بيام .

one more remark like that , ill have van hay roll on two for real .
اگه يک بار ديگه اينكارو كني به ون هي ميگم راست راستكي بره را 2 .

i made one remark about will smith,the fresh prince. .
من فقط يک اظهار نظر راجب ويل اسميت کردم ، شاهزاده تازه .

ii, denies the conclusion of any formal treaty; see also ed.
ii, denies the conclusion of any formal treaty; see also ed.