전문 번역가, 번역 회사, 웹 페이지 및 자유롭게 사용할 수 있는 번역 저장소 등을 활용합니다.
cooperative
چکیده شبکههای پرسرعت در حال ظهور به ماشینها اجازه میدهند به دادههای راه دور تقریباً به همان سرعتی که میتوانند به دادههای محلی دسترسی پیدا کنند، دسترسی پیدا کنند. این روند انگیزه استفاده از حافظه پنهان مشارکتی را ایجاد می کند: هماهنگ کردن کش فایل های بسیاری از ماشین های توزیع شده در یک شبکه محلی برای تشکیل یک کش فایل کلی موثرتر. در این مقاله ما چهار الگوریتم ذخیره مشترک را با استفاده از یک مطالعه شبیهسازی مبتنی بر ردیابی بررسی میکنیم. این شبیهسازیها نشان میدهد که برای سیستمهای مورد مطالعه، ذخیره مشترک میتواند تعداد دیسکها را به نصف کاهش دهد
마지막 업데이트: 2021-12-09
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
cooperative .
شرکت تعاوني .
마지막 업데이트: 2011-10-24
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
cooperative activities
فعالیتهای تعاونی
마지막 업데이트: 2013-06-12
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
you were not cooperative .
تو باهاشون همكاري نميكردي .
마지막 업데이트: 2011-10-24
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
cooperative development is a way forward.
توسعه مشارکتی رویکرد رو به جلو داره
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
have been nothing but cooperative with this investigation.
دانم، نينا شارپ و مسيو دايناميک
마지막 업데이트: 2011-10-24
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
an honest person is going to be cooperative.
یک فرد صادق همکاری و مشارکت میکند.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
in cooperative games such a concept is not convincing enough.
در بازیهای مشارکتی ایده قانع کننده کافی نیست.
마지막 업데이트: 2016-03-03
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
it took all of our moral psychology to create these cooperative groups.
بنظر میاد اونا همه 5 ابزار روانشناسی اخلاقی رو یکجا استفاده کردن. بنظر میاد اونا همه 5 ابزار روانشناسی اخلاقی رو یکجا استفاده کردن.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
this is a social enterprise, not-for-profit cooperative supermarket.
این یک سرمایه گذاری اجتماعیست، نه یک سوپرمارکت سود محور.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
the pack has got to be able to swallow its ego, be cooperative and pull together.
گروه باید قادر باشه پا روی خودخواهیهاش بگذاره،باهم همکاری کنه و به جلو بره. گروه باید قادر باشه پا روی خودخواهیهاش بگذاره،باهم همکاری کنه و به جلو بره.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
i never knew what kind of day we were going to have ... would she be cooperative or obstructive?
پلیس علت مرگ را میزان بالای نمک اسید باربیروتیک در بدن و بر اثر خودکشی اعلام کرد.
마지막 업데이트: 2016-03-03
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
there's a lot of research showing that to solve cooperative problems, it really helps.
در این زمینه تحقیقات زیادی شده و این تنبیه کردن واقعا جواب میده.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
and they start up that path by accepting a core proposition, and that proposition is the following: lying is a cooperative act.
اونا با پذیرش یک گزاره اصلی یک راهی را شروع کردند، اونا با پذیرش یک گزاره اصلی یک راهی را شروع کردند، و آن گزاره به شرح زیر است : دروغ یک رفتار تعاونی است .
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
and we can use the kind of group behaviors that we see evolving when people are at play together, these really quite unprecedentedly complex cooperative mechanisms.
و می توانیم از آن نوع رفتارهای گروهی که وقتی افراد با هم بازی می کنند، شکل می گیرد، استفاده کنیم. این مکانیسم های پیچیدۀ همکاری که واقعا بی سابقه هستند.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
by including ever watchful ancestors, spirits and gods in the social realm, humans discovered an effective strategy for restraining selfishness and building more cooperative groups.
با وارد کردن مفاهیمی جون ارواح ناظر گذشتگان و خدایان در قلمرو واقعیات، انسان ها استراتژی موثری را برای محدود کردن خودخواهی و ساختن گروه های دارای همکاری بیشتر کشف کردند.
마지막 업데이트: 2016-03-03
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
the us department of defense cooperative threat reduction program has expressed concern that material from the beta-m rtgs can be used by terrorists to construct a dirty bomb.
برنامهء کاهش تهدید مشارکتی دپارتمان دفاع ایالات متحده درمورد اینکه مواد این باتریهای اتمی میتوانند توسط تروریستها برای ساخت یک بمب کثیف استفاده شوند ابراز نگرانی کردهاست.
마지막 업데이트: 2016-03-03
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
so people -- i.e., perhaps, more working-class -- or perhaps people who actually believe in a cooperative.
بنابراین مردم -- مثلا احتمالا بیشتر طبقۀ کارگر-- یا مردمی که واقعا به همکاری اعتقاد دارند.
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
and so it seems that we use our language, not just to cooperate, but to draw rings around our cooperative groups and to establish identities, and perhaps to protect our knowledge and wisdom and skills from eavesdropping from outside.
خوب به نظر می آید که ما از زبانمان استفاده می کنیم، نه تنها برای همکاری کردن ، بلکه منظور رسم حلقه ای پیرامون گروه همکارانمان و برای ایجاد هویت، و شاید برای محافظت از دانش و آگاهی و مهارتها یمان از استراق سمع از بیرون .
마지막 업데이트: 2015-10-13
사용 빈도: 1
품질:
추천인:
there is an eclectic attitude in such schools along with using computer for teaching and learning. at the same time it activates the student's flexibility to be cooperative with the other learners to use ict to be productive concerning the contents of teaching as well.
در چنین مکاتب ایده الكتیكتی با استفاده از رایانه برای آموزش و یادگیری وجود دارد. در عین حال، انعطاف پذیری دانش آموز را به همکاری با دیگر دانش آموزان برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در تولید محتوا در مورد مطالب آموزشی نیز فعال می کند.
마지막 업데이트: 2018-09-01
사용 빈도: 1
품질:
추천인: