검색어: corporate (영어 - 페르시아어)

corporate
ابرشرکت

corporate .
يکي شده .

body corporate .
شرکت سهامي .

corporate merger .
فقط به فکر منافع اقتصادي بود .

corporate merger?
ادغام شرکتها؟

managed their corporate accounts.
حسابهاي شرکتها رو کنترل ميکرده

does corporate events as arnold , .
، رويدادها را مثل آرنولد متحد ميكنه .

destroy a piece of corporate art .
ميخواستيم يک اثر هنري را خراب کنيم .

to see how were all doing . corporate .
تا ببينه که همه ما چطور کار ميکنيم کل شرکت .

banks , wall street , corporate records .
بانک ها ، سهام ، اطلاعات شرکتها .

corporate america is running the show now .
الان دور دور شركتهاي امريكاييه .

prepare kontact for use in corporate networks
تدارک kontact برای استفاده در شبکه‌های مشترک

corporate bailouts and campaign discretionary funds .
يا شركتهاي فراري يا توي بودجه احتياطي جنگ .

part of the ongoing slump in corporate earnings .
قسمتي از افت و تنزل در درآمدهاي شركت هاي خصوصي است .

well , we got the call from corporate , and its official .
خب ، ما يك تلفن از طرف كپمپاني و كارمندش داشتيم .

just so were clear , id like a more corporate bling .
آرايش منو غليظ و خفن نکن يعني اگر چشم ملت کمتر از چهارتاهم بشه مشکلي نيست .

im either unmasking corporate greed or washing my hair .
من يا نقاب شبکه همکاريمو در آوردم يا دارم موهامو ميشورم .

since when do you put corporate responsibility above the truth .
از كي تا حالا مسئوليت صنفي بالاتر از حق گويي قرار گرفته .

this paper investigates how a democratic environment affects corporate r
این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر یک محیط دموکراتیک بر شرکت r می پردازد

i�m no good at this corporate stuff , i hate flying .
، من كاري به مذاكرات ندارم همچنين هواپيما گرفتن .