검색어: creepy (영어 - 페르시아어)

creepy .
مور مور کننده .

you creepy
چندش آوری

or creepy .
يا ترسناك .

that was creepy .
وحشتناک بود .

he made this creepy .
منم ، وندي .

i�s so creepy .
اين خيلي وحشتناکه .

and just super creepy .
اون نيومد ، اومد نه .

its not creepy . its sad .
اين مرموز نيست بلکه بيشتر غمگين به نظر ميرسه .

and a creepy voice says .
و یه صدای زمخت میگه .

bit creepy , dont you think .
فکر نميکنيد کمي مرموز بوده .

do you know how creepy that is .
ميدوني اين چقدر وحشتناکه .

coincidence? no, it's creepy.
اتفاقیه ؟ نه، این غیر عادیه.

this house is so fucking creepy .
اين خونه يک جورايي مشکوکه .

duke nice to meet you . that was creepy .
ديوك از ديدنت خوشحالم خيلي وحشتناكه .

this creepy whisper thing has to end .
اين نجواهاي وحشتناك بايد تموم بشه .

adam ostrow: kind of creepy, right?
آ. ا: یک جور وحشت آوره، درسته؟

have you ever seen anything creepy or ominous .
آيا تا حالا يک چيز هولناك يا بدشگون ديدي .

and creepy ones too. he's so creepy.
و مرموزاون خيلي مرموزه

this robot can't be creepy or uncanny.
این ربات نمی تونه چندش آور یا غیر عادی باشه.

- that dog is creepy. - be nice to rowdy.
اين سگ چندش اوره- با رودي مهربون باش-