검색어: financial (영어 - 페르시아어)

financial
فنلاند

financial .
مالي مالي .

financial plan
برنامه‌ریزی مالی

financial transaction
معامله

take the financial crisis.
به بحران اقتصادی یک بار دیگر نگاه کنید،

that's the financial crisis.
این بحران مالی است.

including r.s.b . financial .
که شامل آر اس بي هم ميشه قسمت مالي .

financial globalization can be beneficial .
جهاني شدن اقتصاد ميتواند سودمند باشد .

support quanta with financial donation
پشتیبانی quanta با کمکهای مالی

and then the financial collapse happened.
و در این حال بود که رکود مالی و اقتصادی رخ داد.

dhd financial . what can i do for you .
مؤسسه مالي دي اچ دي . چه کاري ميتونم براتون انجام بدم .

and he said, "well, financial services."
و گفت، «خب، خدمات مالی.»

iceland went through this financial crisis.
ایسلند به سمت بحران اقتصادی پیش میرفت.

capital structure: the optimal financial mix
ساختار سرمایه: ترکیب مالی بهینه

every merchant is having financial problems,
هر بازرگاني يك مشكل مالي داره

and they just hit the financial sector . everything .
و الان به بخش هاي مالي و . همه چي حمله کردن .

meaning, definition and nature of financial management
معنی، تعریف و ماهیت مدیریت مالی

...you would be making the right financial call.
...ميتوني ببيني که اين تصميم درستي ميتونه باشه

a rookie grabbed the financial influence in one day.
يه تازه كار در عرض يك روزافراد با نفوذ رو از چنگمون در آورده

how shall we say , somewhat of a financial pickle .
شما اوضاع مالي بدي داشته باشيد .