검색어: formed (영어 - 페르시아어)

well-formed checking & only
& فقط بررسی خوش ترکیب‌

and formed thee for myself.
«و تو را برای خود به شایستگی همی ساختم.»

verily man is formed impatient.
آدمی کم‌طاقت و ناشکیبا، آفریده شده است. [[«هَلُوعاً»: کم طاقت. ناشکیبا. آیه‌های 20 و 21 تفسیر و تبیین (هَلُوع) است.]]

convert html to well-formed xml
تبدیل زنگام به xml خوش ترکیب‌

tiny holes are formed for ventilation
سوراخ های کوچکی برای تهویه هوا تشکیل میشود

by the soul and how he formed it,
سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد؛

convert html to well-formed xhtml
تبدیل زنگام به xhtml خوش ترکیب‌

then we formed a spin-off company.
بعد ما یک شرکت دیگر تشکیل دادیم.

the last crater was formed in greenland .
آخرين حفره توي گرولنديا شکل گرفته بود ، در نتيجه .

additionally, bits can be formed into lists.
به علاوه بیت‌ها می‌توانند در لیست‌ها شکل بگیرند.

after we formed an alliance with goguryeo,
بعد از اينکه ما با بايو پيمان بستيم,

but the governor has formed a secret force.
اما فرماندار يه نيروي محرمانه رو تشکيل داده

the moon formed roughly 20 million years later.
ماه نیز حدودا ۲۰ میلیون سال بعد به وجود آمد.

shes a woman now our first couple has been formed .
او الان يک زنه اولين جفتمون ايجاد شد .

he who created you, and formed you, and proportioned you?
(همان) کسی که تو را آفرید؛ پس سازمانت داد، و بعد تو را سامان بخشید.

it's a new configuration that has never formed before.
با یک شکل جدیدی که تا به حال بوجود نیامده است.

on april 1, 1976, jobs and wozniak formed apple computer.
در ﺍول ماه آوریل سال ۱۹۷۶، جابز و وزنیاک کامپیوتر ﺍپل رﺍ تشکیل دﺍدند.

egypt's first independent union formed · global voices
نخستین اتحادیه مستقل کارگری مصر تشکیل شد

in 1976, he formed sister, which also featured future w.a.s.p.
توجه و علاقه بلکی به کشورش باعث شده که او اظهار نظرهای سیاسی زیادی داشته باشد.