검색어: frequent (영어 - 페르시아어)

frequent
مکرر

frequent .
تکرار شونده .

frequent urination
تکرر ادرار

in that frequent second,
،در اون ثانيه هاي پي درپي

it shouldnt be this frequent .
نبايد اينقدر زياد باشه .

frequent diarrhea and your old age
اسهال های پی در پی و کهولت سن است

okay , how frequent are the contractions .
باشه ، زمان بين انقباضها چقدره .

due to frequent diarrhea and aging
به دلیل اسهال پی در پی و کهولت

with these frequent pirate attacks.
با بحران روبرو هست

considering your frequent mention of it?”
از يادكردن آن تو را چه كار است؟

since you frequent the middle kitchen
از اونجایی که تو در آشپزخانه میانی زیاد رفت و آمد میکنی

what is your primary frequent flyer number
شماره تبلیغات مکرر اولیه شما چیست؟

ive had frequent visits from william stryker .
ملاقات هاي زيادي با ويليام استرايکر داشتم .

- give him frequent colonoscopies. - how frequent?
- براي همين به دفعات ازش كولونوسكپي ميگيريم تا چند بار؟-

the farewell was frequent and ordeal was enormous.
جدايي مکرر بودو امتحان سخت بود

i think, it's not caused by frequent flu
من فکر میکنم، این به خاطر سرماخوردگی های مکرر نیست

all frequent fliers feel the same way you do , viktor .
ويكتور ، همه پروازهاي اخير همونطوري كه تو ميدوني تاخير دارند .

frequent swelling, festering of skin, overly sensitive skin...
تورم مکرر، چرک کردن پوست ...حساسیت زیاد پوست

and the highest lady of the kitchen should make frequent trips...
...و بانوی اول آشپزخانه باید بطور مکرر به

no, your majesty. it's a sequela caused by frequent flu
نه، سرورم. این بیماری است که به علت سرماخوردگی مکرر به وجود آمده است