검색어: hook (영어 - 페르시아어)

hook
قلاب

hook .
بشکل .

fish hook
قلاب ماهی‌گیری

hook bill .
منقار عقابي .

wins hook:
& قلاب wins: ‌

hook me up .
منو سرحال بياري .

hook for dress
constellation name (optional)

left off the hook .
صداها را گرفته .

god , is a hook .
اوه اين يک چنگكه .

let her off the hook.
. و از اون بلاتکليفي درش بياره

lets hook up . call me .
بذار دور هم جمع شيم باهام تماس بگير .

i hook you up , man , .
برات جور ميکنم .

by hook or by crook .
حتي اگر شده با زور و شمشير .

oh my god , its a hook .
اه خداي من ، اين تله ست .

your phone was off the hook.
.تلفنت قطع بود -

sincerely , okay one right hook .
انصافا درستهيه هوک راست .

okay , this is the hook , though .
اگه بخوايم اون مال ما بشه .

did you guys ever hook up really .
تا حالا با اين مرد را کار هم بودينآره .

sergeant hook , welcome to limbo .
گروهبان هوک هستم به سرزمين بيصاحب خوش آمديد .

i'm letting you off the hook.
. ازت مي خوام که رهام کني