검색어: i'm really tired (영어 - 페르시아어)

im just really tired .
من واقعا خسته ام .

mom, i'm really trying.
و من سختتر و سختتر تلاش می کنم. مادر، من واقعا تلاش می کنم.

im really tired and i .
من الآن خستم و ميخوام .

i'm really getting into this now.
حالا واقعا دارم باهاش حال میکنم.

im really tired . anyway , we really .
من واقعا خسته ام . در واقع ، ما واقعا .

cant we stop a moment im really tired .
يکمي ميتونيم صبر کنيم من خيلي خسته شدم .

but what i'm really worried about is war.
اون چیزی که من در موردش نگرانم جنگ هست

but i'm really afraid we need much, much more.
ولی من واقعن فکر می‌کنم بیش‌تر از این‌ها لازمه. خیلی بیش‌تر.

i'm really happy that mr. anderson invited me.
‏‏ من واقعا خوشحالم که آقای اندرسون از من دعوت کرده است.

not really me -- i'm really a bit player in all this.
البته من بازیکن كوچكي در تمام این ماجرا بودم.

i'm really grateful that i get a chance to play for everyone.
من واقعا مفتخرم که این موقعیت را پیدا کردم که برای شما اجرا کنم.

were all youre all really tired , im sure . see you tomorrow .
ما همگي واقعا زحمت كشيديد . من مطمئنم . فردا ميبينمتون .

i'm really scared. i don't think we're going to make it.
من واقعا می‌ترسم. فکر نمی‌کنم موفق بشیم.

so, brazil's ethanol miracle, i'm really afraid, is not enough.
برای همین من واقعن نگرانم که معجزه‌ی اتانول برزیل کافی نباشه.

i'm really, really excited. this is not going to take 50 years at all.
من خیلی، خیلی هیجان زده‌‌ام. این اصلا قرار نیست ۵۰ سال طول بکشد.

based on the other images we have, i'm really happy how it looks today.
طبق عکس های دیگه ای که ما داریم، من از تصاویر امروز خوشحالم.

since it's organic, i'm really keen to try and minimize the addition of any chemicals.
چون از مواد آلي تشكيل شده، من خيلي مشتاقم كه افزودني هاي شيميايي را كم كنم.

here i'm really using the tools of one academic discipline to think about problems of another.
در اینجا، من واقعا با استفاده از ابزارِ یک رشته دانشگاهی درباره مسایل یه رشته دیگر فکر میکنم.

i've always liked to draw, so i'm doing it more even though i'm really very bad at it.
همیشه دوست داشتم طراحی کنم، بنابراین دارم اینکارو بیشتر انجام می دم هرچند خیلی خوب بلد نیستم.

you know, when you look at the moon, you think, "i'm really small. what are my problems?"
وقتی که به ماه نگاه می کنید، فکر میکنید، " من بسیار کوچک هستم. مشکل من چیست؟" وقتی که به ماه نگاه می کنید، فکر میکنید، " من بسیار کوچک هستم. مشکل من چیست؟"