검색어: i hit (영어 - 페르시아어)

hit
ضربه

hit .
ضربه زده شد .

hit him .
بزنيدش .

hit me!
بنداز اينجا

i took a hit .
من گلوله خوردم .

i cant hit him. .
من نميتونم بزنمش .

i wanna hit em .
من ميخام بزنمشون .

breakpoint hit
comment

direct hit .
زدي توي خال .

i dont wanna hit you .
نميخوام تورو بزنم .

i dont know , so hit me .
نميدونم ، پس منو بزن .

well , i dont hit women , .
خوب ، من دست روي زن بلند نميکنم .

i didnt hit one of them .
یکی شون را هم نزدم .

i can't be hit like this
من نمیتونم اینطور ضربه بخورم

i've hit bottom ground.
من محكم زمين خورده ام

i could never hit anyone .
من نميتونم كسي را بزنم .

i think he hit the engine. .
فکر کنم به موتور شليک کرد .

- i love you, man. - hit me one.
دوست دارم رفيق- يه دونه بزن-

i didnt mean to hit you so hard .
منظوري نداشتم .

i mean , i wouldnt actually hit her .
البته يعني به اون نميزنم .