검색어: interior (영어 - 페르시아어)

interior
درونی

interior .
دور از مرز .

interior type:
نوع داخلی:

interior design
تصویر جلد:

interior label .
برچسب دروني .

you have an interior light .
شما باطن پاك و درستي داري .

the interior walls ripped open .
ديواره هاي داخلي رودهها پاره شده .

secretary of the interior . energy .
منشي داخلي نيرو .

only commuter trains headed towards interior .
تنها قطارهاي بين شهري به سمت ايستگاههاي داخلي حرکت ميکنند .

the interior is similar to that of the c200 eco.
طراحی داخل خودرو شبیه به مدل c200 eco می‌باشد.

the underground interior has been built to be confusing .
تشکيلات محرمانه ي زيرزميني ممکنه دردسر درست کنه .

the interior features a green trim and an airy cabin.
ویژگی طراحی داخلی این خودرو تودوزی‌های سبز و اتاق جادار است.

it is the most important club in the interior of the state.
کورینتیانس یک باشگاه فوتبال در برزیل است.

its elevation is over , which is low for the mexican interior.
تورئون ، یکی از شهرهای مهم ایالت کواویلا در کشور مکزیک است.

hydroponics can be used to make the most use of the interior space.
یک گلخانه مستقل می‌تواند در محلی دورتر از ساختمانهای موجود ساخته شود.

* the interior of every set except "x" is empty.
* درون هر مجموعه به جز x تهی است.

i've used the place and there are interior files of palace.
من از مکاني استفاده مي کنمکه دور از فرمان هاي قصر باشه

: u.s. department of the interior, u.s. geological survey.
::"برای دیگر کاربردهای ابردین به صفحه ابردین (ابهام‌زدایی) بروید.

your entry will be noticed , but we will briefly disrupt their interior alarms .
ورودي که ميخواي باشي بشناس ، ولي ما ميخواهيم بطور خلاصه هشدار دهنده ي دروني را تخريب کني .

found in the interior of lanao del sur is lanao lake, the largest lake in mindanao.
لانائو جنوبی یا لانائو دل سور (lanao del sur) یکی از استان‌های کشور فیلیپین است.