검색어: land of death (영어 - 페르시아어)

of death .
مرگ .

of death . .
علامت مرگه .

certainty of death .
يک انحراف .

maximum rate of death
میزان مرگ بیشینه

in the case of death .
بعد از مرگ ايشون .

time of death, 11.55.
زمان مرگ يازده و پنجاه و پنج دقيقه شب

time of death: 8.15am.
زمان مرگ ، 8.15 صبح

of the shadow of death .
سايه مرگ حرکت ميکنيم .

and the cause of death?
و دليل مرگشون؟

i had no freedom of death.
اما حالا حتي اجازه مرگ رو هم ندارم

we do not have fear of death
ما از مرگ نمیترسی

if you're afraid of death,
اگه از مرگ ميترسيدي

right. time of death, 6.20.
خوب ، زمان مرگ ، 6.20 دقيقه

cause of death has been determined .
که به گفته جراحان ، ايست شديد مغزي بوده .

in this land of sand.
در اين سرزمين شن دست بکشم

i no longer have any fear of death .
و اون هماينه که ديگه از مرگ نميترسم .

by the angel of death , name of loki .
بوسيله فرشته مرگ ، به نام لوکي .

date of death: 1 3 august 1 925 .
تاريخ فوت: 13 آگوست 1925 .

americans who died in the valley of death .
که در دره مرگ جان دادند .

"ptak Śmierci" – the bird of death*11.
ptak Śmierci - the bird of death* 11.