검색어: madness (영어 - 페르시아어)

madness .
ديوانگي .

fake madness.
تظاهر به دیوانگی کن.

mummy madness
comment

stay this madness .
هر دوي ما را به آتش بکشيد .

mall madness , huh .
عشق پارکه ، هان .

sad . this is madness .
چه بد اي ديوانگيه .

this is sheer madness .
اين ديوانگي محضه . ‏ .

stop the madness , please .
اين ديوونه بازي را بس کن ، لطفا .

stop it . anne , its madness .
دست نگه دار . آن ، اين ديوونگيه .

no , madness and evil are one .
نه . شرارت و ديوانگي با هم زندگي ميکنند .

she makes up for in madness .
در عصبانيت جبران کرده .

this is blasphemy . this is madness .
اين توهين به مقدساته . اين ديوانگيه .

and together we will stop this madness .
و با هم اين ديوانگي را متوقف ميکنيم .

then i became a doctor . madness .
بعد دكتر شدم . حماقت محض .

got lost in the forests of madness � .
در جنگل ديوانگي گم شد .

the wicked are in confusion and madness.
آری که گناهکاران در گمراهی و سردرگمی‌اند

johannes no , no , this is madness and yet .
يوهانس ، خير ، خير ، اين جنون است اما اكنون .

anyway he faked madness too well, he said.
به هر حال او بیش از حد خوب به دیوانگی تظاهرکرده بود، آنطور که خودش می‌گفت.

asskicking , skullcrushing , mixed martial arts madness .
ضربه هاي ورزش هاي ترکيبي رزمي .

finally , the flesh reflects the madness within .
سرانجام ، دردسر با . ديوونگي همراه ميشه .