검색어: mini (영어 - 페르시아어)

mini
مینی

ipad mini
آی‌پد مینی

mini-bar
مینی‌بار

mini folder
خرد پوشه

cisco - hp mini
cisco - چاپگرstencils

yours mini to cure .
و ماله شما بسیار کوچیک .

cisco - ibm mini (as400)
cisco - قابک اصلی ibmstencils

so this is my mini fabric farm.
خوب اين مزرعه كوچك پارچه ای من هست.

has been moved to the mini ballroom .
به ساالن رقص انتقال يافت .

kmix - kde's full featured mini mixer
مخلوط‌کن کوچک تمام ویژگی kmix - kde

& menu button always shows application mini icon
دکمۀ & گزینگان همیشه خرد شمایل کاربرد را نمایش می‌دهد‌

it's about the size of a mini marshmallow.
این اندازه یک شيريني کوچک است.

two mini cuppers 607 and a toyota hybrid , no .
دو تا ميني کاپر 807 و يک تويوتا هايبرد . نه .

i got enough food now to open a chain of mini marts.
اونقدر غذا دارم كه مي تونم يه فروشگاه زنجيره اي بزنم

keller rinaudo: a mini robot -- powered by your phone
کلر رینادو: یک رباط خیلی کوچک -- که با نیروی تلفن شما کار می‌کند

and none of those mini egg rolls . weve got a lot of important people coming .
و هيچ يک از اون تخم مرغها نيم چرخشي ندارند و معنيش اينه که مهمونهاي مهمي دارند ميان .

i said i was sorry . you just didnt hear me , because you were in a mini coma .
، من گفتم متأسفم . ولي صدام را نشنيدي . چون تو يک کماي کوچولو بودي .

and so you have here a little example of a small skull -- what we call mini yorick.
خوب شما در اینجا مثال کوچکی از یک جمجمه کوچک دارید آنچه که ما می خوانیمش مینی یوریک است.

a single mini displayport monitor or other device of any kind may be connected directly or at the very end of the chain.
تاندربولت ترکیب pci express و displayport به یک سیگنال سریال است که همراه با جریان مستقیم برای اتصال برق می‌باشد.

it's actually mini-eclipses that occur when a planet passes in front of its star.
این در واقع گرفتگی های کوچکی است که وفتی اتفاق می افتند که یک سیاره از مقابل ستاره خود می گذرد.