검색어: noticed (영어 - 페르시아어)

ive noticed .
آره اينو خوب فهميدم .

and she noticed...
...و متوجه ارتباط

noticed that , too .
متوجه اونم شدم .

but theyve noticed .
اما اونا متوجه شدن .

you noticed that , too .
پس تو هم متوجه شدي .

so , yeah , i noticed .
خوب ، بله ، من متوجه شدم كه .

have you noticed anything .
آيا متوجه شدي به يک چيزي توجه کردي .

mmm! i hadn't noticed.
من متوجه نشدم

first thing i noticed .
اولين چيزي را كه فهميدم همين بود .

a while back , i noticed .
چند لحظه پيش ، من به .

if they're noticed of you,
اگر متوجه حضورت شده باشن

and these were somewhat noticed.
و اين حقه ها يه جورهايى علنى شدند.

i am a woman . i noticed .
من یک زنم . اینو می دونم .

youve been away . oh , you noticed .
بيرون رفته بودي شما متوجه شديد .

unusual desktop behavior i noticed
@ option: check kind of information the user can provide about the crash

and do you think he even noticed .
و فكر ميكني اون تا حالا توجه كرده .

its not that i i mean , i noticed .
نه اینطور نیست منظورم اینه که .

mr . shinra , surely youve noticed .
قربان ، شما قطعا خبر داريد .

maybe she noticed the change in me .
چرا هيچ كاري نميكنيد چون كه معمولا اون هر 6 ماه از اين كارا ميكنه .

at least bingley has not noticed . no .
حداقل بينگلي متوجه نيست نه .