검색어: nowadays (영어 - 페르시아어)

nowadays .
امروزه .

and women nowadays .
و زنان امروزه .

its kind of rare nowadays .
اين چيزا اين روزا به ندرت اتفاق ميافته .

what do you do nowadays?
شما اين روزها چکار مي کنيد؟

a profitable trade nowadays .
كار با صرفه اي است .

demons are prowling everywhere nowadays .
شيطان ، پرسه ميزنه اين اطراف ، اين روزها .

nowadays, the user is actually involved.
امروزه، مخاطبان در رسانه ها نقش دارند.

it's good to be beggars nowadays.
این روزها گدا بودن هم خوب است

theres noone to control them nowadays .
اين روزا کسي اونها را کنترل نميکنه .

movies nowadays have too many special effects.
فيلمهاي امروزه جلوه‌هاي ويژه‌ي زيادي دارند

ive been busy . i hardly come this way nowadays .
مشغول بودم . به سختي اومدم اين طرف .

although nowadays id be hard pushed to tell you .
ولي امروزه به سختي ميتونم بهت بگم که .

because honors a hard thing to come by nowadays .
شرف چيزيه كه اين روزا كم پيدا ميشه .

so nowadays, everyone could produce his mono product.
خُب این روزها، هر کسی می‌تواند محصول تکی خود را تولید کند.

l�m usually alone here in the archives nowadays .
روزها معمولا اينجا تنها هستم .

nowadays it is the capital city of the district of zwickau.
زویکاو یا تسویکاؤ (zwickau) نام شهری است در آلمان.

nowadays we fly around like individual bees exulting in our freedom.
امروزه ما مثل زنبورهای عسل تنهایی که از آزادی خود لذت میبره به اطراف پرواز میکنیم. امروزه ما مثل زنبورهای عسل تنهایی که از آزادی خود لذت میبره به اطراف پرواز میکنیم.

but nowadays it's too often, don't you think?
اما این روزها او اغلب اینطوریه، اینطور فکر نمیکنید؟

nowadays, the development of various biosensors as a new generation of analytical
امروزه توسعه حسگرهای زیستی مختلف به عنوان نسل جدیدی از تجزیه و تحلیل

machine translation nowadays is starting to translate some sentences here and there.
ترجمه ماشینی یک ترجمه جسته و گریخته است