검색어: relief (영어 - 페르시아어)

relief
ریلیاف

relief .
بر جسته کاري .

relief:
برجسته:

high relief .
نقوش برجسته .

emergency relief
امدادرسانی اورژانسی

what a relief .
چه آسايشي .

hi , im your relief .
سلام ، من جانشين تو ام .

that's a relief...
...این باعث آرامش است

that's a relief!
!باعث آرامش خاطر است

to my everlasting relief .
ديگه تا ابد راحتم چون .

that's such a relief
خیلی تسکین دهنده و راحت به نظر میاد

yes, that's a relief...
...بله، این یک کمک است

imam khomeini relief foundation
کمیته امداد امام خمینی

he says the relief administrator...
...او میگه که مدیر امداد

now ain't that a relief?
آسوده خاطر شدي؟

i just cant get no relief , lord .
من فقط نميتونم اسوده باشم .

is it sorrow , resentment , relief .
اون مصيبت ، رنج يا آرامش هست .

i guess shes the comic relief .
حدس ميزنم اون يک جانشين خنده داره .

just 8 of us . were not your relief .
فقط 8 تاييم . ما نيروي كمكي شما نيستيم .

i came down here as a relief administrator
به مقام مدیر ارشد تنزل مقام پیدا کردم