검색어: slides almost flat on the floor (영어 - 페르시아어)

on the floor
روی زمین

on the floor .
روي زمين ريخته شد .

lay flat on the floor immediately .
فورا روي زمين دراز بکش .

on the floor now .
روي زمين الان بخواب روي زمين .

down on the floor mat .
دراز بکش روي تشک .

on the floor , bitch .
زن جنده بخواب روي زمين .

body slammed on the floor .
بدنش با شدت به زمين برخورد ميکنه .

angel , get on the floor .
بخواب روي زمين عزيزم .

that lies floating on the floor
همان که بر زمین شناور است

get down on the floor face down .
برو روي کف زمين دراز بکش .

on the floor , just get one of .
اون پشته يكيشو بردار .

mr . geiger . here on the floor .
گايگر اينجا روي زمين چكار ميكنه .

a lot of glass on the floor .
يه عالم شيشه کف زمين بود .

down on the floor . you stay there .
برو پايين و همون جا بمون .

fbi , fbi , fbi get down on the floor .
پليس ، پليس ، بخواب روي زمين .

get down on the floor . drop the weapons .
بياريدشون پايين سلاحتون را بندازيد .

i want you to put the sack on the floor .
ازت ميخوام كه اون بسته را بذاري زمين .

back up . face down on the floor right now .
برو عقب . همين حالا را تون به زمين .

30 feet above the floor .
كه 30 فوت با كف اتاق فاصله داره ، ثابت نگهداشته ميشه .

and their brats roll on the floor with the dogs .
و بچه هاي اونها مانند سگها روي زمين چرخ ميخورند .