검색어: subordinate (영어 - 페르시아어)

subordinate .
تابع قراردادن .

we owe that to your subordinate
ما اینو به زیردست شما مدیونیم

sujamal will be subordinate to bhagwan das .
سوجامال خادم اين معابد هست .

isn't the district governor your subordinate?
مگه فرماندار ناحیه ، تابع شما نیست؟

and he led the recent attack as his subordinate.
و اخرين حمله تبعيش ميدرخشه

she even did the same to her subordinate young-ro
او حتی به یانگرو که زیر دستش بود رحم نکرد

a superior must find it easy to instruct a subordinate.
يك مافوق بايد راحت بتونه به زير دستش آموزش بده

you are no longer my subordinate, but jang bogo's.
شما ديگه زيردست من نيستيد زير دست يونگ بوگ هستيد

master yi's subordinate, joong dal, is here to see you.
زیر دست فرمانده یی جانگ دال اینجاست تا شما را ببیند

by contrast, a vaishnavite considers vishnu as the one true god, worthy of worship and other forms as subordinate.
by contrast, a vaishnavite considers vishnu as the one true god, worthy of worship and other forms as subordinate.

they teach that the father alone is absolute god, and that jesus had a beginning, in the flesh, and is subordinate to the father.
در شورای نیقیه باور اصلی در مورد رابطه بین مسیح، خدای پدر و روح القدس به صورت رابطه "یکسان" و از "یک جنس" اعلام شد.

some sixty years later the town (at that time a tiny village) became subordinate to the hohenzollern state, and when this state was divided, bayreuth ended up in the county of kulmbach.
حدود ۶۰ سال بعد این، شهر که در آن زمان روستای کوچکی بود، تابعه ایالت هوهنزولرن (hohenzollern) شد و زمانی که این ایالت به دو بخش تقسیم شد، بایروت به بخش کولمباخ (kulmbach) پیوست.

) the vax-11/780 included a subordinate stand-alone lsi-11 computer that performed microcode load, booting, and diagnostic functions for the parent computer.
vax-11/780 شامل تابع مستقلی برای کامپیوتر lsi-11 که برای کد کردن میکروکدها، بوت شدن و عملکرد کامپیوترهای مادر انجام می‌شود.