검색어: x ray (영어 - 페르시아어)

x ray .
اشعه ايکس .

x-ray
پرتو ایکس

ray .
ري .

x rays
پرتوهای ایکس

hey, ray.
.سلام رِي

see, ray?
می بینی، ری؟

x ray irradiation
تابش‌دهی پرتو ایکس

cosmic ray
پرتو کیهانی

roentgen ray .
اشعه مجهول .

* wagner, ray.
* wagner, ray.

x-ray computed tomography
سی‌تی اسکن

his chest x-ray was normal,
عکس قفسه سينه اش نرماله

is it broken? without an x ray,
شكسته ؟ بدون اشعه ايكس

will you take a look at this x-ray?
ممکنه نگاهی به این عکسهای رادیولوژی بکنی؟

x rays clean . nonexplosive .
پاك كننده اشعه ايكس ، غيرمنفجره .

x-ray diagram, he thought was comparable with the helix.
به نظر او عکس اشعه ایکس با یک مارپیچ تطابق پیدا می کرد.

anyway these women sat in front of an x-ray device.
بهرحال، این خانم‌ها جلوی دستگاه اشعه-اکس نشستن.

it didn't yield. it didn't give good x-ray photographs.
ولی کار نتیجه بخش نبود. تصویر اشعه ایکس مناسبی از آن بدست نمی آمد.

it relies on an interaction of some source of x-ray excitation and a sample.
این روش بر بررسی بر هم کنش بین یک منبع برانگیختگی پرتو ایکس و یک نمونه متکی است.

x-rays, useful when you go to hospitals.
اشعه x، هنگامی که در بیمارستان هستید به دردتان می خورد.