검색어: آمدن (페르시아어 - 영어)

آمدن .
get .

بالا آمدن
rise

آمدن به .
become .

بیرون آمدن
coming out

آمدن و رفتن .
belabor .

آنها آمدن داخل قلعه .
they have broken through .

به جای این جا آمدن
rather than coming back here helplessly,

بالا آمدن/ پایین آمدن
raise/ lower

فعال‌سازی و پایین آمدن
activate & lower

از آمدن به شهر متنفرم .
i hate coming to town .

& بالا آمدن به طور خودکار‌
auto & raise

برای آمدن به چانگ های داشتید
in coming to chunghae.

بيرون آمدن از خانه خوب بود .
getting out of the house did you good .

اما چرا اون اه نه ، اونا آمدن .
but why would it oh no . its them .

آمدن این فرد اتفاق بزرگی بود.
this was a great thing.

& فشار برای بالا آمدن پنجرۀ فعال‌
click raises active window

...به منظور شروع کار با آمدن بانو یون
in order to get things started once lady yoon comes...

و دليلي هم براي اينجا آمدن نداره
and he certainly doesn't have any reason to be here.

موقع آمدن نگران شدم كه مبادا مزاحمتون بشم
when i came i was worried that i'd be disturbing you.

ما نگذاشتيم مغازه‌ها از آمدن ما مطلع بشوند.
we didn't let the stores know we were coming.