검색어: پروژه بی نهایت انسان (페르시아어 - 영어)

بی نهایت..
infinity.

که عملا دقت بی نهایت بالاییه .
it seemed to be infinite.

پس بی نهایت تا کجا میرود؟
so, how far does eternity go?

بسیار خوب. از شما بی نهایت سپاسگزارم
ok, thank you very much.

و شما بی نهایت غذاهای سالم می خورید.
you'll eat countless gourmet meals.

در لحظه ایی که حقوق ما بی نهایت ضعیف شده اند.
at the moment our rights are incredibly weak.

میخواهم بی نهایت امکان را با این سلو خلق کنم.
i want to create endless possibilities with this cello.

آن را بی نهایت قابل توسعه و ارزان قیمت برای فقرا بسازید
make it infinitely expandable and affordable to the poor.

آن چیزی است که ما آنرا «بازی بی نهایت» می نامیم.
that is what we call an "infinite game."

اجازه بدهید مثالی بزنم که بنظرم بی نهایت ساده است ومن بسیار دوستش دارم.
let me just give you one example that i think is incredibly simple, and i love.

به بیان دیگر تکینگی ها باید از ناظر در بی نهایت توسط افق رویداد یک سیاهچاله پوشیده شوند.
in other words, singularities need to be hidden from an observer at infinity by the event horizon of a black hole.

من دوست دارم اسمش رو 'یک یکنواختی تقریبا بی نهایت در طول روزگار بگذارم.♪
i like to call it an almost infinite sameness from day to day.

باری ستایش و سپاس مخصوص خداست که به یکتایی آفریننده آسمانها و زمین و همه جهانهای بی نهایت است.
all praise be to god, lord of the heavens, lord of the earth, lord of all the worlds.

البته اگه مقیاسی باشد که بتوان بزرگی آنرا اندازه گرفت، بی نهایت، بی نهایت زیاد است.
now of course, if there's a scale for how awesome that is, that has to rank extremely, extremely high.

اما نرخ دیرکرد در پرداخت بی نهایت پایین بود. بانک سود آور بود. بانکی ها در کنار وام گیرنده ها می ماندند.
the bankers stayed with their loan recipients.

مگر آنان که ایمان آرند و نیکوکار شوند که آنها را اجری بی منّت و ثوابی بی نهایت (در بهشت جاودانی) خواهد بود.
but those who believe and work righteous works, theirs shall be a hire unending.

میگفتم: "لطفا بی نهایت را اندازه گیر چون در مدرسه به من میگویند که اگر نتوانی اندازه اش را بگیری، وجود ندارد.
so i said, "please measure forever because in school they're teaching me that if i cannot measure it, it does not exist.

# موازی (parallel light ray):پرتوهایی هستند در یک امتداد مقابل منتشر می‌شوند و در بی نهایت فیزیکی، به هم می‌رسند.
* a guided ray, bound ray, or trapped ray is a ray in a multi-mode optical fiber, which is confined by the core.

وقتی اون مسیر مخصوص رو انتخاب کردم میتونم وضعیت قرار گرفتن مفصل های دستم رو در طول اون مسیر، بی نهایت مختلف انتخاب کنم. میتونم وضعیت قرار گرفتن مفصل های دستم رو در طول اون مسیر، بی نهایت مختلف انتخاب کنم.
having chosen a particular path, i can hold my hand on that path as infinitely many different joint configurations.

* formula_11نیاز به اکسیژن اولیه مواد آلی در آب، همچنین bod نهایی (bod در زمان t = بی نهایت) نیز نامیده می‌شود.
*formula_11 is the initial oxygen demand of organic matter in the water, also called the ultimate bod (bod at time t=infinity).