검색어: corruption (프랑스어 - 페르시아어)

corruption
فساد

corruption !
فساد، آره

de corruption.
بی شرفی

- de corruption...
-اعماله غير قانوني ... -نه، وايسا، وايسا

de la corruption...
فساد... ....

corruption, assassinats...
تسويه حساب همه چيزه!

tricherie, corruption?
خداي من! ديزي، تقلب، رشوه؟

chantage et corruption.
رشوه و فساد.

vice, luxure, corruption...
گناه ، شهوت و تباهي داستان مردي جوان:

la fin de la corruption.
پايان فساد

la corruption à chicago ?
اين خبر نيست. يه درس تاريخه.

contrebande, corruption, meurtre.
خيانت قتل دزدي

la corruption était omniprésente.
فساد همه‌جا رو گرفته بود.

votre corruption des gouvernements;
فساد دولت‌هاتون؛

la corruption s'est répandue.
عفونت پخش شده.

ca encourage la corruption publique
فسادرادر جامعهسوق ميدهد...

vous êtes donc accusé de corruption.
پس الان به قبول رشوه متهم شدي

- dames avec la douce corruption...
-دخترهای جوان زیادی رو ...

ma vie a été une corruption monstrueuse.
زندگيِ من يه غول بي شاخ و دُم و فاسد بوده.

et je suis inexpérimenté en matière de corruption
"منم توی زمینه ی رشوه دهی تجربه ای ندارم."