Você procurou por: beklimmen (Holandês - Persa)

een berg beklimmen.
. بالارفتن از کوه

we beklimmen bergen.
کوهنوردي ميکنيم

de trappen beklimmen?
از اون پله ها بالا بياد؟

alleen het beklimmen telt.
تنها بالا رفتنه که اهميت داره.

heer, zij beklimmen de muur.
قربان اونها دارن از دیوارها رد میشن

op het beklimmen van de berg.
به سلامتي صعود به قله

daar gaan we de rode rots beklimmen.
ما از اينجا از صخره قرمز ميريم بالا

en de hele dag de muren beklimmen.
تمام روز از ديوار بالا ميرفتيم

geef me een berg, ik zal die beklimmen.
يه کوه بهم بده، ازش بالا ميرم.

de balkons beklimmen is makkelijk voor hem.
بالا رفتن از بالکن واسهاونچيزينيست. و...

is dat alles wat we moeten beklimmen ?
يعني از اينا بايد بريم بالا؟

- tibet. we kunnen de himalaya beklimmen.
ميتونيمبهکوههايهيمالياصعود کنيم .

het is een echte teef om te beklimmen, hè?
بالا رفتن ازش کار حضرت فيله , مگه نه؟

mensen zijn waarschijnlijk dood door het beklimmen van een trap.
مردمي که داشتند از پله هاي هواپيما بالا مي رفتند،احتمالا مردند

"laten we de berg kolen beklimmen", zei je.
تو گفتی بذار از کوه ذغال سنگ بالا بریم

eén van de vampiers probeerde zelfs het dak te beklimmen.
حتی یکی از خون آشام ها سعی کرد که از سقف بره بالا

als je bij me blijft, dan beklimmen we hem volgend jaar.
سال ديگه صعود ميکنيم

velen die hem willen beklimmen, falen voor eens en altijd.
بسيارند کساني که سعي مي کنن ازش بالا برن و شکست مي خورن.. و هيچگاه شانس دوباره اي پيدا نمي کنن.

heb je dat gezegd; 'de berg van het conflict beklimmen'?
:واسه همينه که گفتي بالا رفتن از کوه نبرد"؟"

dit is tegen hoogteziekte. lk ga in argentinië de aconcagua beklimmen.
چيکار ميکني؟ ميخوام دچارِ بيماريِ ارتفاع نشم (حالت کسالت و تهوع در ارتفاع بالا) بليط مستقيم به کامبوج گيرم نيومد