Você procurou por: accomplishments (Inglês - Persa)

accomplishments .
دستاوردهاتون .

that we acknowledge your many accomplishments .
كه تاييد كنيم كه تو پيشرفت زيادي كردي .

how can i compare to your accomplishments?
چطور مي تونم خودم رو با هنر و فضيلت شما مقايسه كنم؟

the emperor is impressed by your accomplishments.
فرمانروا از پيشرفت هاي شما راضي هستند

i didn't make any accomplishments or allies.
اما هيچ كاري براي اتحاد نكردم

the grand canal was one of the main accomplishments.
همچنین، آن ها کانال بزرگ را احداث کردند.

challenges and accomplishments in u.s. prison libraries.
کتابخانه زندان کتابخانه‌ای است در زندان‌ها برای استفاده زندانیان.

i've heard of the da mul army's accomplishments.
من درباره ي اتمام كار ارتش دامول چيزهايي شنيده ام

mr rutherford , the story of your accomplishments smells of legend .
آقاي راتر فورد ، ‌ داستان لياقت شما كمي بوي افسانه ميده .

i now announce that buyeo will inherit the accomplishments of our late king
من اعلام مي کنم که بايو وارث تمام فضايل و دستاوردهاي پادشاه مرحوم است و

to me , the greatest living american should have individual accomplishments .
به نظر من بزرگترين شخصيت آمريکا بايد تو زندگيش موفقيت هاي فردي به دست بياره .

impostor syndrome is a psychological phenomenon in which people are unable to internalize their accomplishments.
سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که در آن افراد نمی‌توانند موفقیت‌هایشان را بپذیرند.

and right off the garage he has his own trophy room where he can sort of bask in his accomplishments, which is another sort of important part about a manspace.
و دقيقا بيرون گاراژش، اتاق جوايز خودش را داره كه در آن تقريبا هنرهاي خودش رو به نمايش مي‌گذاره، كه بخش مهم دیگه ای درخصوص فضاي فردي است.

she received the 2009 santa barbara international film festival modern master (montecito) award in recognition of her accomplishments in the film industry.
او در سال ۲۰۰۹، جایزه جشنواره بین‌المللی سنتا باربارا فیلم مدرن را برای رسمیت شناختن دستاوردهایش در صنعت فیلم از آن خود کرد.

i want my son to have a choice to contribute fully in the workforce or at home, and i want my daughter to have the choice to not just succeed, but to be liked for her accomplishments.
من می خواهم که پسرم این امکان را داشته باشد که بتواند چه در نیروی کار در بیرون از خانه و چه در خانه فعالیت داشته باشد، و من می خواهم دخترم این امکان را داشته باشد که نه تنها بتواند مدیر باشد، بلکه به خاطر موفقیت هایش مورد ستایش قرار گیرد.

in the 1980s, one of his main accomplishments was his investigating dr. martin luther king's story by revealing what he called "the man behind the myth".
در دهه ۱۹۸۰ او به بررسی شخصیت مارتین لوتر کینگ پرداخت و تلاش کرد شخصیت پنهان شده در پس این افسانه را پیدا کند.

this is not a story of a nameless someone who lived in some war, who we do not know their hopes, their dreams, their accomplishments, their families, their beliefs, their values.
این یک داستن یک فرد گمنام نیست، که در جنگی زندگی کرده است، کسی که ما بیخبر از امیدها، آرزوها، فضیلت، خانواده، اعتقادات و ارزش های آنها، میباشیم.

by this reduction and absurdum i would spoil her pleasure in her tactics. “you have to be continually kicking up a fuss in order to stress your accomplishments and your own importance. it stands to reason that it would be too hard for you to attract attention by any useful means. and what a wonderful alibi!” there are a hundred different techniques that can serve, as kaus puts it, to “smirch a clean conscience.
با این reductio ad absurdum لذت او را از تاکتیک هایش از بین می برم. «شما باید دائماً سر و صدا راه بیاندازید تا بر دستاوردها و اهمیت خود تأکید کنید. منطقی است که جلب توجه با هر وسیله مفیدی برای شما بسیار سخت است. و چه حقایق شگفت انگیزی!» به قول کاوس، صد تکنیک مختلف وجود دارد که می‌تواند به «خروج وجدان پاک» کمک کند.