Você procurou por: extent (Inglês - Persa)

extent .
حوزهوسعت .

extent of page
& ه٠ۀ استنسیلها‌

to some extent .
تا اندازه اي .

extent of selection
استنسیلهای برگزیده فقط صادرات استنسیلهای برگزیده به پرونده.

for a known extent.
تا اندازه دانسته‌

the extent of his theodore kont .
اندازه كون تئودور .

see, lord! our power will extent.
ديدي سرورم به قدرت ما اضافه خواهد شد

of seeing signs to some extent .
كه علامتها را ببينيم .

north korea did that to some extent.
کره شمالی تا حدودی این کار را کرد.

it's not working extent the boundary.
اينطوري كاري از پيش نمي بريممحدوده جستجو رو افزايش بديد

to what extent are these people right?
تا چه اندازه این افراد درست می گویند؟

the extent of my injuries was greatly exaggerated.
ابعاد آسيب ديدگي من زيادي بزرگنمايي شده بود

the extent of 350 km . valves with multiple guns .
و سيستم تزريق كه در هر ثانيه . ميتونه 700هزار بار فشار را اعمال كنه .

they still do not know the extent of the attack .
و معلوم نيست اين حمله از كجا شروع شده .

if we extent them, vicinal nobles will recognize us.
اگر اين كار رو بكنيم، اشراف زاده هاي بخش هاي مجاور خواهند فهميد

'is it free?' was the full extent of my german.
‏ این خالیه تمام چیزیه که از آلمانی بلدم.‏

i want chief rhodes backed up to the fullest extent .
ميخوام فرمانده رودزکل منطقه را زيرنظر داشته باشه .

the full extent of which i am only now beginning to grasp .
ولي فقط ميخواستم جبرانش كنم .

because i wanted her skills... that is true to a certain extent...
...زیرا من مهارتهایش را میخواستم ...اونها درست و تا اندازه ای مطمئن هستند

because human beings are, to some extent, hivish creatures like bees.
چون انسانها، تا حدودی مثل زنبورهای عسل اجتماعی هستند. چون انسانها، تا حدودی مثل زنبورهای عسل اجتماعی هستند.