Você procurou por: killing me (Inglês - Persa)

killing .
توفيق ناگهاني .

killing me softly .
كشتن من به آهستگي .

its killing me , you know .
اون نابودم ميكنه ، مي دوني .

my back's killing me...
...کمرم داره منو میکشه

yes, it's killing me.
بله،منو ميكشه

god, you're killing me!
بسه ديگه داري منو مي كشي

all this fun is killing me .
اين همه مسخره بازى داره منو مى‏كشه .

dude , my feet are killing me .
هي درد پاهام داره منو ميکشه .

enjoy killing .
لذت ببريم ، به رانندگي تو اين اطراف ادامه ميديم .

ahhhh...you're killing me!
اوه، داري من رو مي كشي

its the whys that are killing me .
چراهايي هستن که دارند منو ميکشن .

lts killing me . a man died here .
اين منو ميکشه يک مرد اينجا مرده .

lucy , youre killing me , alright .
لوسي ، تو منو ميکشي باشه .

a killing rampage .
يه قتل وحشيانه .

ha ha youre killing me , smalls .
ها ، هاروده بر شدم ، کوچولوها .

it's killing him.
داره مي کشتش -

he's killing them!
! داره اونها رو مي كشه

you will regret not killing me today...
تو در ادامه عمرت افسوس خواهي خورد

by killing many people .
بوسيله کشتن تعداد زيادي از انسانها .

because living so healthily was killing me.
زیرا سالم زندگی کردن زیاد، داشت من را میکشت.