Você procurou por: pet (Inglês - Persa)

pet
حیوان خانگی

pet .
دست آموز .

pet care
مراقبت از جانور دست‌آموز

cool pet .
حيوون خونگيه باحاليه .

pet scans
برش‌نگاری با گسیل پوزیترون

pet detective .
کارگاه حيوانات .

may i pet them .
ميشه حيوان خونگي من بشن .

. . .just a pet to me.
يه حيوان دست آموز باارزش بودي

its sad to lose a pet .
خيلي درد آوره که آدم حيوون خونگيش را از دست بده .

she's a pet mortician.
متصدي کفن و دفن حيوانات خانگيه

girl a girl had a pet duck .
دختر . دختري يک اردک خانگي داشت .

ace ventura jr . pet detective .
اس وينچرا جوريور کارگاه حيوانات .

cool dead dog. can i pet him?
چه سگ فوق العاده ايه ميتونم نوازشش کنم؟

everyone wants your pet thing.
هر کس علاقه خودش دارد.

ooh , what are you some kind of pet .
اوه ، تو چي هستي يک جور يابنده .

lt�s a wonderful pet to have .
کار خوبي ميتونه باشه .

actually i do have a pet , a fish .
در واقع من يک حيوون خونگي دارم ، يک ماهي .

and i needed something to pet and feed .
و من به یه چیزی به عنوان حیوان خانگی احتیاج داشتم تا بهش غذا بدم .

butyou know what thats just my pet peeve .
ولي ميدوني چيه اين غرض حيوون خونگي مه .

ace , youre a really great pet detective .
ايس ، تو واقعا کارگاه حيوانات بزرگي هستي .