Você procurou por: plaster (Inglês - Persa)

plaster
گچ

plaster .
ضماد انداختن .

land plaster .
گج .

mustard plaster .
مشمع خردل .

plaster of paris .
گچ پاريس .

have you got any plaster .
يکم گچ داري .

beams . plaster . nothing .
تيرها . تيكه هاي ديوار . هيچي .

i am plaster of paris .
من چسب پاريس هستم .

i am plaster . plaster of paris .
من چسب هستم . چسب پاريس .

when i showed you the broken pieces of plaster,
وقتي مجسمه شكسته شده رو بهت نشون دادم

i had one arm in plaster, one arm tied down by drips.
یک بازوم در گچ بود، و دست دیگر با نوار بسته شده بود.

plaster on a fake smile , plow through the next halfcentury , .
يه لبخند ساختگي بزن عوضش نصف قرن نتيجشو درو کن .

shown the plaster cast bust of the dead man by detective sergeant leane, the woman could not identify it.
وقتی کارآگاه گروهبان لین، مجسمه گچی بالاتنه مرد را به زن نشان داد، او نتوانست مرد را شناسایی کند.

all the plaster was carefully removed and during the process, photos were taken, and are now displayed in the temple for visitors.
مجسمه طلایی بودا متعلق به قرن پانزدهم است که در معبد وات‌تریمر در بانکوک قرار گرفته و گرانبهاترین شیء مقدس به شمار می‌آید.

i remember dad pushing me outside in my wheelchair, wrapped in a plaster body cast, and feeling the sun on my face for the first time.
به خاطر میارم که پدرم صندلی چرخدار مرا به بیرون هل می‌داد، در حالی‌که همه‌ی بدنم در گچ بود، و برای اولین بار نور خورشید را روی صورتم احساس کردم.

== locations ==the plaster original was restored in 1917 and is displayed at the musée d'orsay in paris.
گچ‌کاری نسخهٔ اصلی این اثر در سال ۱۹۱۷ ترمیم شد و در موزهٔ musée d'orsay پاریس در معرض نمایش قرار گرفته‌است.

i made a booking, and weeks later my friend chris and my mom drove me out to the airport, all 80 pounds of me covered in a plaster body cast in a baggy pair of overalls.
یک قرار گذاشتم، و چند هفته بعد دوستم کریس و مادرم مرا به فرودگاه بردند، همه‌ی ۳۶ کیلوی من در گچ بود و یک شلوار رکابی گشاد تنم بود.

cob-like mixes are also used as plaster or filler in several methods of natural building, such as adobe, earth bags, timber frames, cordwood, and straw bales.
مخلوط‌های شبه کاهگل نیز به عنوان خمیر یا پرکننده در چندین روش ساختمان سازی طبیعی همچون خشت، کیسه‌های خاک، داربست‌های چوبی، الیاف چوب، straw bale استفاده می‌شوند.

and i spent every moment i could out at that flying school, way out of my comfort zone, all these young guys that wanted to be qantas pilots, you know, and little old hop-along me in first my plaster cast, and then my steel brace, my baggy overalls, my bag of medication and catheters and my limp, and they used to look at me and think, "oh, who is she kidding? she's never going to be able to do this."
من تمامی لحظاتی را که می‌تونستم، در مدرسه پرواز می‌گذراندم، خیلی بیشتر از توانم آنجا می‌ماندم. تمامی آن جوان‌هایی که می‌خواستند خلبان شرکت هواپیمایی کوانتاس بشن یک طرف، می‌دانید، و من که سنی ازم گذشته بود، وآن اوایل در پوشش گچی‌ام لنگ می‌زدم، یک طرف، و البته بعدها با پشت‌بند فولادی‌ام، سرهمِ گشادم، کیسه داروهام، سوند ادرارم و لنگی پاهام، همه به من نگاه می‌کردند و فکر می‌کردند، «آه، آیا او شوخی‌اش گرفته؟ او هرگز قادر نخواهد بود که خلبان بشه.»