Você procurou por: systematically (Inglês - Persa)

train them systematically.
از روس اسلوب اونا را آموزش بده.

they must have been systematically trained.
حتما به صورت اصولي تعليم ديدن

i systematically exposed many varieties of cells .
من سلول هاي متفاوت زيادي را در مقابل .

"the object of the test is to systematically"
هدف آزمايش خاموش کردن سيستماتيک چراغ هاست

because you haven't been trained systematically.
اين به اين علت هست که تو بطور منظم آموزش نديدي.

can we all not systematically and consciously get infected?
آیا همه ی ما می توانیم اتفاقی و ناخواسته به این بیماری مبتلا شویم؟

we need to systematically implement early access to counsel.
ما به اجرای سیستماتیک - اصولی - دسترسی سریع به مشاوره نیاز داریم.

and with that, he successfully organized 68 lawyers who have been systematically taking the cases.
و با این وجود، او با موفقیت ٦٨ وکیل را سازماندهی نمود که به صورت سیستماتیک - اصولی - پرونده های قضایی را می گرفتند.

carla totally gets me. that's why i've systematically tried to drive her away.
راستش کارلا کاملا منو درک ميکنه, واسه همينه که دائما دارم سعي ميکنم, از خودم دورش کنم

the 4.1bsd kernel was systematically tuned up by bill joy until it could perform as well as vms on several benchmarks.
هسته 4.1bsd به شکل سیستماتیک توسط بیل‌جوی بهینه‌سازی شد تا اینکه توانست در برخی از آزمایش‌ها نتایج یکسانی را با vms بدست آورد.

one of the things i did not stress in that introduction was that, systematically, the pace of life decreases as you get bigger.
یکی از چیزهایی که در مقدمه به آن تاكيد نکردم این بود که، بطور سيستماتيك، به موازات بزرگتر شدن شما، سرعت زندگی کاهش مي‌يابد.

and we systematically field tested, because in the field testing we learned some important lessons, and we went through many iterations.
و ما مرتبا آزمایش می کردیم ، چون در حین آزمایش ها نکته های مهمی را یاد می گرفتیم، و بار ها و بار ها تکرار می کردیم.

the challenge here is, if i try to systematically do this, i would probably end up with a lot of summaries, but not with many friends in the end.
مسئله اینه که اگه بخوام اینکارو بطور سیستماتیک انجام بدم، ممکنه در نهایت ، کلی خلاصه داشته باشم، ولی دوست زیادی برام باقی نمی مونه.

and the amazing thing was that bounce, that dip, lined up almost precisely with when each word was born -- word after word, systematically.
و چیزی که شگفت آور بود این بود که فراز و فرود پیچیدگی بندهای گفتار تقریبا به شکل یکسانی در زمان تولد هر کلمه بوجود می اومد. کلمه پشت کلمه ، سازماندهی شده.

and what we found was this curious phenomena, that caregiver speech would systematically dip to a minimum, making language as simple as possible, and then slowly ascend back up in complexity.
اونچیزی که به دست آمد این پدیده شگفت آور بود، که حرفهای مراقب بچه به شکل سازماندهی شده ای تا کمترین حد بندهای گفتاری پایین می رفت، و بعد به آرامی بالا می اومد و به همون نقطه پیچیدگی برمی گشت.

so the pieces are, not only the training of the lawyers, but us finding a way to systematically implement early access to counsel, because they are the safeguard in the system for people who are being tortured.
خُب این نمونه ها نه تنها آموزش وکلا هستند، بلکه ما روشی را پیدا می کنیم برای اجرای سیستماتیک - اصولی - دسترسی سریع به مشاوره، چون آنها دراین سیستمها مثل ناجی هستند برای افرادی که شکنجه می شوند.

then, periodically – but by no means systematically – it is hauled up for examination along with its fellows, and sooner or later, some timber is found with barnacles growing on it.
اما پس از استقبال، فراموش شده یا حداقل نادیده گرفته می شود. در اعماق هولناک ضمیر ناخودآگاه من مانند چوب غرقابی در لجن ته بندرگاه فرو می‌رود، جایی که در کنار دیگرانی که قبل از آن قرار گرفته‌اند.

analyzing case studies such as the churn problem improves our ability to approach problems “data analytically.” promoting such a perspective is a primary goal of this book. when faced with a business problem, you should be able to assess whether and how data can improve performance. we will discuss a set of fundamental concepts and principles that facilitate careful thinking. we will develop frameworks to structure the analysis so that it can be done systematically.
تجزیه و تحلیل مطالعات موردی مانند مشکل انحراف، توانایی ما را برای رویکرد تحلیلی به مشکلات بهبود می‌بخشد. ترویج چنین دیدگاهی هدف اصلی این کتاب است. هنگامی که با یک مشکل تجاری مواجه می شوید، باید بتوانید ارزیابی کنید که آیا داده ها می توانند عملکرد را بهبود بخشند یا خیر. ما در مورد مجموعه ای از مفاهیم و اصول اساسی بحث خواهیم کرد که تفکر دقیق را تسهیل می کند. ما چارچوب هایی را برای ساختار تجزیه و تحلیل ایجاد خواهیم کرد تا بتوان آن را به طور سیستماتیک انجام داد.