Você procurou por: thoughtful (Inglês - Persa)

how thoughtful . well .
چقدر با فکر .

its extremely thoughtful of you .
تو بي نهايت به فکر مني .

that is very thoughtful of you . cute car .
تو خيلي بافکري ماشين قشنگيه .

that's very thoughtful of you, charlie.
فكرت خوب كار مي كنه ، چارلي

for your thoughtful consideration towards soya and yuri.
بخاطر رسيدگي و توجهتون نسبت به سويا و يوري

and yet you tell me that your thoughtful token of love
و هنوز داري بهم ميگي ...اون هديهء عاقلانه عشقيت

ill be thoughtful enough to read you horoscope everyday .
ما چه مخلوقات رقت انگيزي هستيم .

so thoughtful of you to send this nice cheddar , coraline .
خيلي به فكرت بودم كه اين پنير را برايت فرستادم كورالاين .

now , aint that thoughtful . im always burning my hands .
خوب اين خيلي به درد بخوره من هميشه دستم را ميسوزوندم .

he carried it out in a very considered, thoughtful and researched way.
پرنس چارلز بر خلاف میل ملکه برای بازگرداندن جسد دایانا به فرانسه رفت.

c/4.) does the video promote thoughtful and progressive discussion?
c / 4.) آیا این فیلم بحث متفکرانه و مترقی را تقویت می کند؟

you're so thoughtful and handsome, you wouldn't forget your scrubs.
تو خيلي با ملاحظه و سخاوتمندي ممكنم نيست روپوشهاتو فراموش كني

“the purest and most thoughtful minds are those which love color the most.”
خالصترین و متفکرترین ذهن‌ها آنهایی هستند که عاشق رنگند.

so, in true web fashion they put together a poll where they had a bunch of very erudite, very thoughtful, cultured names.
خًب که در شکل یک صفحه واقعی وب اونها یک نظر سنجی قراردادند جایی که اونها یک سری از نامهای آموزنده..متفکرانه و فرهنگی دراختیارداشتند.

so, greenpeace actually wasn't that crazy about it, because they wanted one of their more thoughtful names to win.
که صلح سبز درواقع خیلی عصبانی نشد درباره اون. چراکه اونها میخواستند که یکی از اون اسمهای متفکرانه ترشون مسابقه را ببره.

for almost three decades, john francis has been a planetwalker, traveling the globe by foot and sail with a message of environmental respect and responsibility . a funny, thoughtful talk with occasional banjo.
جان فرانسیس تقریبا سی سال دور زمین پیاده روی می کرده است. دور زمین را با پای پیاده یا قایق طی می کرده و پیام احترام به محیط زیست را به همه جا منتقل می کرده و ۱۷ سال از این مدت را حرف نمی زده است. ماجرایی خنده دار و تامل برانگیز همراه با اجرای بانجو.

because if enough people do it, we can change society's definition of success away from the moronically simplistic notion that the person with the most money when he dies wins, to a more thoughtful and balanced definition of what a life well lived looks like.
چراکه اگه باندازه کافی‌ آدمایی پیدابشن که این تغییر رو در زندگیشون ایجاد کنند، اونوقت میتونیم تعریف موفقیت را عوض کنیم، و دور بشیم از مفهوم ساده‌انگارانه که میگه آدمی‌ که پولدار تر باشه برنده است، و دور بشیم از مفهوم ساده‌انگارانه که میگه آدمی‌ که پولدار تر باشه برنده است، و میریم به سمت یک تعریف متفکرانه‌تر و متعادل‌تر از زندگی‌ واقعی‌. و میریم به سمت یک تعریف متفکرانه‌تر و متعادل‌تر از زندگی‌ واقعی‌.

careful stepwise transition strategic agility sounds like an oxymoron, and more importantly, presents a real action conundrum for executives! even when defined as “the ability to exploit, or create to one's advantage changing patterns of resource deployment in a thoughtful and purposeful but also fast and nimble way rather than remain hostage to stable pre-set plans and existing business models” (doz & kosonen, 2007b) it still seems to be a contradiction in terms and a source of management conflicts. indeed, whilst agility suggests nimbleness, speed and the ability to changeof managers from operating management toward a systemic adaptive understanding of emerging issues and a new balance in how they use their time, nourished by focused intellectual curiosity is another key. adaptive leadership processes, and the skills required to make them effective is another enabler. collaborative integrative negotiating skills are a must for more flexible organizations to operate successfully. horizontal “transversal” collaboration rather than ve
انتقال گام به گام دقیق مدیران از مدیریت عملیاتی به سمت درک تطبیقی سیستمیک از مسائل در حال ظهور و تعادل جدید در نحوه استفاده از زمان خود، تغذیه شده توسط کنجکاوی فکری متمرکز کلید دیگری است. فرایندهای رهبری تطبیقی، و مهارت های مورد نیاز برای موثر کردن آن ها، فعال کننده دیگری است. مهارت های مذاکره یکپارچه مشارکتی باید برای سازمان های انعطاف پذیرتر باشد تا با موفقیت فعالیت کنند. افقی "transversal" همکاری به جای ve