Você procurou por: unreliable (Inglês - Persa)

unreliable .
غيرقابل اعتماد .

so unreliable .
خيلي نا مطمئن اند .

call me unreliable .
به من بگو غير قابل اعتماد .

eyewitness testimony is unreliable .
شهادت عيني هم غير قابل اطمينانه .

memorys unreliable . oh , please .
حافظه غير قابل اعتماده . اوه ، لطفا .

my mom thinks your mom is unreliable .
مادرم فكر ميكنه مادر تو غير قابل اطمينان هست .

he won't speak unreliable words.
اون هيچ وقت حرفهاي غير قابل اعتماد نمي زنه

but why he seems unreliable and arrogant .
اما چرا نامطمئن و گستاخ به نظر ميرسيد .

why not because your notes could be unreliable .
ـ چرا نه ـ بخاطر اينکه يادداشتهاي هاي تو ممکنه نامطمئن باشن .

had unreliable power grids . very third world .
جريان برق خوبي نداشتن . جهان سومي بودن .

well , honey , you know those those are unreliable .
خوب ، عزيزم ، ميدوني كه اونا اونا قابل اعتماد نيستن .

youre an unreliable witness . theyll never reopen the case .
تو يک شاهد قابل اطمينان نيستي اونا ديگه پرونده را باز نميكنند .

wouldnt he how can you trust a man you binned for being unreliable .
نميزاره چطور به مردي اعتماد ميکني که به خطر غير قابل اتکا بودن ولش کردي .

an unreliable fellow , as i recall . constantly late and behind in his work .
اونجوريکه يادم ميآد يک آدم غيرقابل اعتماد . هميشه دير ميکنه و آب زير کاهست .

atm, frame relay and mpls are examples of a connection-oriented, unreliable protocol.
نمونه‌هایی از ارتباط اتصال گرا وغیرقابل اطمینان atm, frame relay , mplsمی‌باشند.

and that's when the skype connection is working; the line to baghdad can be unreliable.
و این تازه زمانیست که ارتباط اسکایپ به خوبی کار کند؛ خط بغداد می‌تواند غیرقابل‌اتکا باشد.

as such, access could be unreliable, and in many cases only one user could be on the system at a time.
bbs مجموعه‌ای از یک سیستم کامپیوتری به همراه نرم‌افزاری مخصوص جهت مدیریت که بر روی آن نصب گردیده‌است می‌باشد.

this will make it more likely that the detection by the virus scanner will be unreliable, and that some instances of the virus may be able to avoid detection.
فایل‌های اینگونه برنامه‌ها اجرایی نیستند ولی درون آنها قسمت‌هایی اجرایی به نام «ماکرو» وجود دارد که می‌تواند میزبان مناسبی برای ویروس‌های ماکرو باشد.

the real trouble comes when pregnant women are, in a sense, unreliable narrators, when fetuses are led to expect a world of scarcity and are born instead into a world of plenty.
مشکل اصلی وقتی است که زنان باردار به نوعی راویان غیر قابل اعتمادی می شوند، بدین شکل که جنین طوری راهنمایی می شود که در انتظار دنیای کمبود باشه بدین شکل که جنین طوری راهنمایی می شود که در انتظار دنیای کمبود باشه و در عوض وارد دنیایی می شوند که وفور نعمت است.

he went to work every day in an operating theater like this one, trying to deliver anesthesia and teach others how to do so using that same equipment that became so unreliable, and frankly unsafe, in his hospital.
او هر روز برای کار در اتاق عملی مثل این یکی می رفت، او هر روز برای کار در اتاق عملی مثل این یکی می رفت، و سعی می کرد بیهوشی را انجام داده و طرز انجامش را به دیگران آموزش دهد، با استفاده از وسایل مشابهی در بیمارستانش که واقعا" غیر قابل اطمینان، و صراحتا" بگم پر خطر هستند.