Você procurou por: you felt after i told you (Inglês - Persa)

you see boss , i told you .
رئيس را ديدي . بهت گفته بودم .

i told you .
بهت كه گفتم .

i told you no.
گفتم نه

hmhm . i told you .
هوم . بهت گفتم که .

see, i told you!
ببنيد ! من به شما گفتم

i felt it then . see i told you .
منم احساس كردم . ديديد بهتون گفته بودم .

and i told you then .
بعد تو گريه کردي .

get back , i told you .
بهت گفتم برگرد عقب .

no , no , i told you .
نه ، نه ، بهت گفتم .

i told you to get out
بهت گفتم برو بيرون

as i told you before,
همون طور که قبلا بهتون گفتم

i told you , 120 minutes .
من به تو گفتم 120 دقيقه .

bastard, i told you no!
حرومزاده، مگه بهت نگفتم نميشه

- i told you already - nice
- من قبلا بهت گفتم- خوبه

have i told you that lately?
قبلا بهت گفته بودم؟

it�s unbelievable i told you .
باورم نميشه . بهت که گفتم .

hey , dude , seriously , i told you .
هي ، دارم جدي بهت ميگم .

david , i told you to leave .
ديويد ، گفتم برو .

i told you. they'll go there.
و این افراد، اونا ماشین لباس‌شویی میخوان. بهتون گفتم، اونا می‌پرن به اینجا.

everything i told you , everything i didnt , .
، هر آنچه که بهت گفتم ، هر آنچه را که انجام ندادم .