Вы искали: organized (Английский - Персидский)

organized .
سازمان يافته .

get organized!
سازمان‌یافته!

organized crime
جرایم سازمان‌یافته

to be more organized .
سازمان يافته تر بودن .

organized . were prepared .
سازماندهي شده آماده هستيم .

im disciplined and organized .
من منظم و مرتب هستم .

so we organized a screening.
پس ما یک نمایش فیلم تشکیل دادیم.

what do organized religions do?
ادیان سازمان یافته چه میکننند؟

you get your things organized, too
تو هم وسایلت رو مرتب کن

unfortunately, not very organized records.
متاسفانه مدارکت خيلي مرتب نيستن

i just wish it were more organized."
که میگفت " من خیلی دیر با اینترنت کار کردم. و تنها آرزو می کنم این سازمان یافته تر بود"

organized religion destroys who we are .
اديان شکل گرفته وجود مارو ويران ميکنن .

after that , it was always organized .
بعد از اون دفعه همه چيز برنامه ريزي ميشد .

protection of information organized by the saas
حفاظت از اطلاعات سازمان یافته توسط saas

how are they organized? are they isolated?
چگونه سازماندهی شده اند؟ آیا آنها جداگانه عمل می‌کندد؟

go there first and get things organized
در اولین فرصت به اونجا برو و کارها رو مدیریت کن

but it's too organized to be accidental.
اما اين خيلي سازماندهي شده تر از اون چيزيه که اتفاقي باشه

this is the storage list that dr. mok organized.
اين ليست ا نباره که دکتر موک تنظيم کرده

look , they are smart . they are fast and organized .
ببين ، اونا خيلي باهوش اند . اونا سريع و سازمان يافته اند .

i have organized the da mul army from joseon refugees
من ارتش دامول را با مهاجران جوسون سازماندهي كرده ام