Вы искали: threw (Английский - Персидский)

threw .
انداخت .

i threw it away .
انداختمش دور .

no , l threw two .
نه ، دوتا پرت کردم .

he threw some feces.
اونم يه خرده مدفوعش رو به طرفم پرت كرد

and threw them into the fire .
و انداختشون توي آتش .

he threw it at someone , .
آچار را به سمت يک نفر پرت کرد .

i threw it away . oh , damn .
انداختمش دور اوه ، لعنتي .

threw themselves down in prostration
جادوگران به سجده وادار شدند.

also people threw muds on you.
علاوه بر اين مردم به تو گِل هم پرتاب كردند

madam , you threw a notebook .
خانم ، شما يک دفترچه پرت کردين .

dr. mok threw me out of there
دكتر موك من رو از اونجا بيرون انداخت

damn it , i threw it in the lake .
لعنتي انداختمش توي درياچه .

yes , immediately . then he threw me out .
، بله ، قاطعانه گفت نه . و بعد هم مرا بيرون كرد .

. . .so she threw it under the bus.
که بعد انداختش زير اتوبوس...

its a girl . she threw a rock at me .
اون يك دختره به من سنگ انداختش .

lady choi realized this and she threw herself...
...بانو چویی اینرا فهمیده بود

damn it . i just threw up in here , people .
تف بهت ، الانه كه بالا بيارم .

but i couldnt . i threw the gun in the bay .
اما نتونستم ، و اسلحمو انداختم پشت بركه .

even i threw stones at her when i was a kid .
خودمم وقتي بچه بودم به طرفش سنگ پرت ميکردم .

his shield was heavy . it threw him off balance .
سپر او سنگين است او انرا هم وزن کرد .