Вы искали: doch (Голландский - Персидский)

doch hier ben je.
ولي با اينحال اينجايي.

- doch leeft hij.
و هنوز زندس

beeldschoon doch onbruikbaar.
خيلي خوشگلي... در عين حال خيلي بي فايده.

doch de gedachte aan jou...
ولي وقتي بهت فکر ميکنم...

- doch wel noodzakelijk, dokter.
ميدونم . ولي براي اين مورد ضروريه

doch deze keer werd het slechter.
اما اين دفعه

het was fascinerend, doch misplaatst.
گرچه خيلي جذاب بود ولي آدم رو به اشتباه مي انداخت

doch actie moet worden ondernomen.
ولي بايد يه کاري انجام بشه.

doch degene eronder was niet licinia.
ولي کسيکه پشت ماسک بود (لايکينيا) نبوده.

doch als hij valt, verlaat hij dit huis.
بايد اين خونه رو ترک کنه

doch hij is degene die geëerd wordt.
با اين جال اون کسيه که افتخار داره نصيبش ميشه

doch ben ik bang dat je teveel betaald hebt.
من به خاطر هزینه ای که پرداخت کردی ناراحتم

doch tegenover barca, doe je als zijn liefje.
با اين حال طوري با بارکا رو به رو ميشي انگار معشوقشي

doch czarina alexandra moest haar eieren hebben.
هنوز سزارينا الکساندرا مجبور بود تخم مرغ هايش رو داشته باشه

crixus laat vooruitgang zien, doch wederom hetzelfde lot.
کريکسوس هم آينده خوبي داره، ولي حيف که سرنوشت مشابهي با گانيکوس داره.

doch de markering van batiatus brengt trouw in twijfel.
هر اتحادي رو به شک ميندازه

en ze had zo'n prachtig, doch tragisch leven.
. که زندگي غم انگيز عجيبي داشت