Вы искали: rękę (Польский - Персидский)

rozdaj następną rękę
گرفتن یک دست دیگر

to schwycilibyśmy go za jego prawą rękę
با قدرت (بی‌نهایت‌)، (وحی ربانی را) از او برمی‌گیریم.

i ten, który otrzyma swoją księgę w rękę prawą,
اما آن کس که (در آن روز) نامه اعمالش به دست راست دهند.

potem wyciągnął swoją rękę i oto stała się biała dla patrzących!
و برآورد دستش را ناگهان آن پرتوی است برای بینندگان‌

i wyciągnął swoją rękę, i oto ona stała się biała dla- patrzących.
و برآورد دست خود را ناگهان آن است پرتوی برای بینندگان‌

przyciśnij rękę do twego boku; ona wyjdzie biała bez żadnej szkody. to drugi znak
«و دست خود را به پهلویت ببر تا سپیدی بی‌گزند بر آید. حال آنکه (این) نشانه‌ای دیگر (بر رسالت تو) است،»

i weź w rękę garść trawy, i smagaj nią, i nie złam twojej przysięgi!" i znaleźliśmy go cierpliwym.
(ایّوب سوگند خورده بود که یکی از افراد خانواده‌اش را تنبیه کند و چندین ضربه‌ی چوب بزند. ما برای رفع این مشکل نیز بدو دستور دادیم) بسته‌ای (از چوبهای نازک، یا رشته‌ی خرما، و یا ساقه‌های گندم و همانند آن) را برگیر و (او را) با آن بزن، و سوگند خود را مشکن. (و با کم‌ترین اذیّت و آزاری قسم خویش را به مرحله‌ی اجرا درآور). ما ایّوب را شکیبا یافتیم. چه بنده‌ی خوبی بود! او بسیار توبه و استغفار سر می‌داد. [[«ضِغْثاً»: دسته‌ای از ساقه‌های گندم و جو یا چوبهای نازک. بسته‌ای از رشته‌های خرما یا گیاهان. «لا تَحْنَثْ»: سوگند خود را مشکن. قسم خود را نقض نکن. «خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ ...»: قرآن مجید علّت سوگند خوردن ایّوب، و نام کسی را که مرتکب جرم شده است، و گناهش چه بوده است، ذکر نفرموده است. در مورد اجرا حدود اسلامی به گونه‌ای که در آیه است، یا باید آن را خاصّ شریعت ایّوب و مرحمتی در حق او دانست، و یا این که چنین حکمی را در مورد فرسودگان و بیماران خطاکار قلمداد کرد، و یا این که راجع به کسانی انگاشت که مرتکب جرمی نشده‌اند، ولیکن سرپرست یا ولی ایشان سوگند خورده است که آنان را کیفر دهد و چوب بزند و ظاهر قانون حدود را رعایت کند. وگرنه اجراء حدّ زنا و تهمت و سوگند و غیره با بسته‌ای از ساقه‌ها و رشته‌ها و دسته‌ای از چوبهای نازک، یعنی تعطیل حدود الهی، و چنین کاری مجاز نیست (نگا: تفسیر قاسمی).]]

włóż twoją rękę za pazuchę; wyjmiesz ją białą bez żadnej szkody. to jeden z dziewięciu znaków dla faraona i jego ludu.
«و دستت را در گریبانت ببر تا سپیدی بی‌عیب برون آید؛ در نشانه‌های نُه‌گانه‌ای (که باید) سوی فرعون و قومش (ببری). آنان بی‌گمان مردمی نافرمان بوده‌اند.»

włóż twoją rękę za pazuchę, wyjmiesz ją białą, bez żadnej szkody. i przyciśnij do siebie twoje ramię, żebyś nie był przerażony.
«دست خود را به گريبانت ببر تا سپيد بى‌گزند بيرون بيايد، و [براى رهايى ] از اين هراس بازويت را به خويشتن بچسبان. اين دو [نشانه‌] دو برهان از جانب پروردگار تو است [كه بايد] به سوى فرعون و سران [كشور] او [ببرى‌]، زيرا آنان همواره قومى نافرمانند.»

jeśli nawet wyciągniesz rękę ku mnie, aby mnie zabić, to ja nie wyciągnę ręki ku tobie, aby ciebie zabić. zaprawdę, ja lękam się boga, pana światów!
«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمى‌كنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مى‌ترسم.»