You searched for: compelling (Engelska - Persiska)

that's not terribly compelling.
خیلی خوشایند نیست .

a very compelling argument , master .
توجيح مقهور کننده ايه ، ارباب .

well , thats a very compelling argument .
خوب ، مثل اينکه احتياج به صحبت نيست .

these are very compelling, vivid sensations.
این‌ها احساسات شفاف و جالبی هستند.

i have a signed court order compelling you
من دستور دادگاه رو براي اين کار دارم و ...شما مجبور هستيد

and this is the first compelling business benefit.
و اين نخستين منفعت تجاري موجه آن است.

but verily, it will be but a single (compelling) cry,
(بازگشت آنان چندان مشکل نیست) تنها صدائی (از صور) برمی‌خیزد و بازگشت انجام می‌پذیرد. [[«هِیَ»: بازگشت. زندگی. رجعت به حیات دوباره. «زَجْرَةٌ»: صدا و فریاد. مراد صدای صور برای بار دوم است که بر اثر آن همه مردگان زنده می‌گردند.]]

the picture i'm about to show you is a compelling picture.
این تصویر که را که می خواهم نشان بدهم --

the second compelling benefit of compassion is that it creates an inspiring workforce.
دومبن منفعت موجه ديگردوستي اين است كه ديگردوستي يك نيروي كار اميدبخش ايجاد مي‌كند.

this sounds immensely boring but games are able to make this process incredibly compelling.
این بی نهایت کسل کننده به نظر می رسد، ولی بازی ها قادرند این فرآیند را به طور باورنکردنی گیرا کنند.

i wouldn't be telling you this story if it weren't compelling.
اگر مجبور نبودم، نمی خواستم این داستان را نقل کنم.

the evening's bad news: effects of compelling negative television news images on memory
the evening's bad news: effects of compelling negative television news images on memory

he was famous for his compelling voice and precise articulation in his singing of both established turkish classical music and contemporary songs.
او به خاطر صدای گیرا و تلفظ دقیق کلمات در آهنگ‌هایش که به سبک‌های موسیقی کلاسیک ترک و موسیقی معاصر بودند، مشهور است.

he knows that the arm is not there, but, nevertheless, it's a compelling sensory experience for the patient.
میدونه که دست‌اش سر جای خودش نیست ولی از این گذشته، برای بیمار تجربه احساسی غیرقابل انکاریه.

i set out to write a compelling economic story, one that had great characters, that no one else was telling, and one that i thought mattered.
من اقدام به نوشتن یک داستان گیرای اقتصادی کردم، داستانی که شخصیتهای بزرگ داشته باشه، داستانی که کسی تا بحال نگفته، داستانی که فکر کردم مهمه.

it was quite a compelling experience, but not really, i suppose, a surprise to someone who'd had his room full of the books.
تجربه ی بسیار جذابی بود، شاید نه آنقدر تعجب آمیز برای کسی که اتاقش پر از کتاب بود.

ball went on to explain that, in casting, there was more of a focus on who would portray the character in a compelling way rather than who would physically resemble the characters from the book.
وی در ادامه افزود در انتخاب بازیگران بیشتر از آنکه به شباهت‌های فیزیکی میان بازیگران و شخصیت‌های توصیف شده در رمان توجه شود، تمرکز در انتخاب بازیگرانی بوده که به بهترین وجه شخصیت‌های داستان را نمایش دهند.

but one, to me, that's most compelling is the peculiar sensitivity to small changes that can make large changes in biological development -- the output.
ولی آن شباهتی که برای من از همه مهمتر است این حساسیت شدید به تغییرات خیلی کوچک است. در بیولوژی این تغییرات کوچک می توانند تغییرات شدیدی در نتیجه ایجاد کنند.

during 2012, while giaimo and the animators and artists conducted preparatory research and developed the film's overall look, the production team was still struggling to develop a compelling script, as explained above.
"در طی سال ۲۰۱۲، درحالی که جیامو، انیماتورها و هنرمندان درحال توسعه و تکمیل مقدمات ظاهر کلی انیمیشن بودند، تیم تهیه و تولید هنوز درگیر توسعه و تکمیل نمایشنامه و داستان فیلم بود.

in december 2010, howard gordon revealed that fox turned down the script by billy ray, saying, "it wasn't strong enough or compelling enough".
در دسامبر ۲۰۱۰ هاوارد گوردون اعلام کرده که فیلم‌نامهٔ بیلی ری به دلیل "قوی و قانع‌کننده نبودن" توسط کمپانی فاکس رد شده‌است.