Från professionella översättare, företag, webbsidor och fritt tillgängliga översättningsdatabaser.
شخصیت حقوقی شرکت تا آنجا از شخصیت شرکا جداست که ورشکستگی شرکت با ورشکستگی شرکا و بلعکس پیوستگی نداشته باشد.
by default, each general partner has an equal right to participate in the management and control of the business.
بعلاوه پیام اصلی او وحدت بود پیوستگی در همه آن و وحدت در همه آن. و ارزش اصلی برای او احترام بود مهربانی با غریبه ها بود.
his basic message was unity too, the interconnectedness of it all, the unity of it all, and his basic value was respect, was kindness toward strangers.
پروتون آزاد (که به هیچ نوترون یا الکترونی پیوستگی ندارد) یک ذره پایدار است که تاکنون واپاشی آن مشاهده نشده‌است.
the spontaneous decay of free protons has never been observed, and the proton is therefore considered a stable particle.
انسان‌شناسی مدرن بر این باور است که میان سحرپنداری و دین پیوستگی مستقیمی وجود دارد، و هر دین محصول فرهنگی ایجادشده توسط جوامع بشری که آنها را پرستش می‌کنند است.
modern anthropology teaches that there is complete continuity between magical thinking and religion, and that every religion is a cultural product created by the human community that practices it.
این هویت در پیوستگی زمانی توسط افراد مختلفی به کار گرفته می‌شود، و بعد از مرگ والی، شخصی به نام مایکل واشینگتن لین به عهده‌اش می‌گیرد.
this identity is held by numerous characters within continuity, and a time after valley's death it was taken up by a man named michael washington lane.
معمولاً وقتی درایورهای کارت ویدئو بارگذاری می‌شوند(بطور مثال توسط پیوستگی بوت به سیستم‌عامل) آنها این تشخیص را لغو کرده و مونیتور به حالت رنگی باز می‌گردد.
usually, once the video card's drivers are loaded (for example, by continuing to boot into the operating system), they will override this detection and the monitor will return to color.
البته که گروه های انسانی از نظر پیوستگی اصلا شبیه به کندوهای زنبورهای عسل نیستند. گروه های انسانی در نگاه اول ممکنه شبیه به کندوها به نظر برسند، ولی اونها به از هم پاشیدن گرایش دارند.
of course, human groups are nowhere near as cohesive human groups may look like hives for brief moments, but they tend to then break apart.
وجود سنگدانه‌های دارای ابعاد بزرگ و همچنین نسبت زیاد سنگدانه‌های پولکی و طویل در بتن باعث به وجود آوردن لایه نازک آب در فصل مشترک خمیره سیمان و سنگدانه شده، این لایه در ضعیف کردن پیوستگی خمیره سیمان و سنگدانه در مرز بین سنگدانه و خمیره بسیار موثر است.
for example: it is not everywhere that there is plenty of pit-sand, rubble, fir, clear fir, and marble... where there is no pit sand, we must use the kinds washed up by rivers or by the sea... and other problems we must solve in similar ways.