Şunu aradınız:: سوزني (Farsça - İngilizce)

سوزني .
acerate .

بلوط سوزني
quercus palustris

خال سوزني .
tatoo .

علف سبز سوزني
stipa viridula

طب سوزني ، الکترونيکي .
the current targets the nerve endings .

پزشكي سوزني الكتريكي
electroacupuncture

اون از يک تفنگ سوزني استفاده کرد .
he used a nail gun .

تو که گفتي طب سوزني حالمو بهتر ميکنه .
i thought you said acupuncture would make me feel better .

و در نهايت ما تونستيم.طب سوزني رو توسعه بديم
finally we'd developed our own acupuncture.

من فکر ميکنم تو گفتي که طب سوزني باعث ميشه حالم بهتر بشه .
i thought you said acupuncture would make me feel better .

آي ب مثبت اونا هيچ سوزني نميتونن به من فرو كنن . اين فقط .
i b positive they aint touching me with no needle . its just so .

نه ، نه مادام واضحه که من سوزني هم برات ارزش ندارم .
no , no , madam . tis evident you care not a pin for me .

سوزنی سمرقندی
suzani samarqandi