Şunu aradınız:: boekenclub (Hollandaca - Farsça)

boekenclub.
کلوپ کتاب

de boekenclub.
باشگاه کتابخوني ...اپرا هي گفت و گفت اپرا وينفري، مجري معروف امريکايي

boekenclub. - ja.
کلوپ کتاب - آره -

homofiele boekenclub.
نمایشگاه کتاب همجنس گرا ها.

een interracistische boekenclub.
يه کتابخانه از نژادهاي مختلفه

hoe was de boekenclub?
کلوپ کتاب چطور بود؟

ik kom voor de boekenclub.
من براي دور هميِ کتاب خوني اومدم

trent was lid van de boekenclub.
ترنت" يکي از اعضاي کلوپ" ماهانه ي کتاب بود

je moet hem uitnodigen voor je boekenclub.
ازش بايد دعوت کنيد تو کلوپ کتابت شرکت کنه

ik zal lid worden van 'n boekenclub.
-تانک -عضو انجمن کتاب ميشم

durf ik te vragen hoe de boekenclub is?
جرأت دارم بپرسم دورهميِ کتاب خوني چطور پيش ميره!

het is net als met dat boek van de boekenclub...
اگه من نبودم ، تا حالا تو زندان پوسيده بودي... پس مراقبِ لحنِ حرف زدنت با من باش

we hebben het vandaag besproken in onze boekenclub.
ما در حال صحبت کردن هستيم در مورد اين باشگاه کتاب امروز

je zou naar mijn boekenclub moeten komen op dinsdagavond.
هی باید سه شنبه شب بیای کلوپ کتاب من

je moet daniel overhalen om naar mijn boekenclub te komen.
می تونی دانیل رو متقاعد کنی بیاد کلوپ من

met de bloemenmeisjes dansen of ik ben lid van oprah's boekenclub.
- همشون بدجوري داغون كننده هستن . - آره .

nicole is vandaag gastvrouw van de boekenclub, ondanks vanessa's problemen.
و "نيکول" امروز يه دور همي ،کتاب خوني داره "برخلاف مخمصه اي که "ونسا الان توش گير کرده

ik heb een boekenclub die ik kan afzeggen, maar dan zal hare majesteit... een hartaanval krijgen.
کلوب امشبو ميخوام.. رد ش کردم ولي اون براش مجللترين جاست

spa's, schoonheidssalons, boekenclubs.
نمي دونم چشمه آب گرم ، سالن آرايش ، كلوب هاي كتاب ، نمي دونم