Şunu aradınız:: sloom (Hollandaca - Farsça)

te sloom.
خيلي کند بودي ها ها

ik ben niet sloom!
من سيب زميني سرخ کرده هم دوست دارم

dit maakt je sloom.
غذاي پاک خردي ،اگه اين آشغال رو بخوري کسل و خسته ميشي

niet zo sloom, pinokkio.
خيلي آروم نباش پينوکيو

meer oud en sloom, hé!
براي بچه ها اون بالا يه نهر کم عمق هست نه بچه ها عاشق شيرجه رفتن هستن

hij leek mij nogal sloom.
من فکر ميکردم که آدم خنگي باشه

van steak wordt hij sloom.
-استیک اون رو سنگین میکنه .

waarvan wordt hij niet sloom?
-خب چی سنگینش نمیکنه؟ -شوربای آرد جو دوسر .

dit ding is verrekte sloom, net als ik.
این بطرز باورنکردنی کنده درست مثل من

rondlopen, knipperen, er sloom bij zitten.
راه برو ، پلک بزن ، زياد هم صاف نشين.

je luistert niet. - het gitaargeluid is wat sloom.
هيچ گوش نميدي گيتار زنت خيلي بي حسه

dat ben ik als je denkt dat deze lift te sloom is.
اگه تو هم به اين فكر مي‌كني كه آسانسور چقدر يواش ميره، آره.

over de groene heuvels, drijven sloom de witte wolken.
ابرهاي سفيد روي تپه پراکنده ميشوند

ik denk dat sloom een ander woord is voor rustig aan doen.
گوشت براي مردها خوبه و سيب زميني.

met wat in haar lichaam zit... denk ik dat ze sloom genoeg was om in een kinderbadje te verdrinken.
آره،خوب،با در نظر گرفتن همه چيزايي که تو بدنش با هم قاطي شده بودن، من فکر ميکنم اون اونقدر ضعيف بوده که حتي تو يه استخر کم عمق هم مي تونسته غرق بشه.

ik werd weer sloom. ik had mijn nzt alweer moeten nemen. en de pijn begon achter mijn ogen.
nzt کند ذهنيم داشت برمي گشت، موعد خوردن قرص هم گذشته بود، و دردِ پشت چشهام آغاز شده بود.

amy vond hem een slome duikelaar, maar ik mocht hem wel.
ايمي ميگفت اون بي دست و پاست اما من ازش خوشم ميومد