Şunu aradınız:: pobre (Katalanca - Farsça)

pobre home.
مرد بيچاره.

- sóc pobre.
من آه در بساط ندارم - ...اون‌ها بايد پير باشن و -

pobre bjorn.
بیورن بچاره

pobre? pobre?
مستمند؟

el meu pobre fill.
پسر بيچاره من

creus ser pobre?
فکر ميکنيد فقيرين؟

i no seràs pobre.
و قرار هم نيست فقير باشي.

mira el seu pobre rostre.
به صورت بيچارش نگا کن

sí, era un pobre desgraciat.
آره، اون ازش خون مي رفت

treball dur per una paga pobre
پول کم در عوض کار سخت

del nostre pobre germanet petit.
واسه برادر کوچولوي بيچاره مون

servent del pobre, majordom dels grans.
خدمتگزار ضعيفان نوکر خواص

diran que és degut al pobre manteniment.
سعي ميکنه که ثابت کنه علتش عدم تعميرات به موقع توسط خط هواييِ...

i qui ploraria el pobre varys llavors?
اونوقت کي براي "واريس" بيچاره سوگواري کنه؟

com si el pobre home no hagués patit prou.
درکش مي کنم بيچاره چقدر سختي کشيده

déu beneït, salva al pobre oncle birdie.
خداي بزرگ اين عمو بردي پير رو نجات بده

deu francs podrien salvar el meu pobre cosette.
ده فرانک ميتواند "کوزت" بيچاره‌ام را نجات دهد

aniré a buscar-lo, pobre, si no torna.
چند لحظه ديگه ميرم دنبالش. مرد بيچاره، اگه برنگرده.

vol veure'm morir pobre i sol en algun gèlid...
اون ميخواد ببينه من توي فقر و تنهايي در يه جاي سرد بميرم...

- pobre ben. - li vaig haver d'explicar, chrissy.
بن بیچاره باید بهش میگفتم کریسی