Şunu aradınız:: and then prion is over (İngilizce - Farsça)

and until all this is over , .
و بعد از اينکه همه اين چيزها تمام بشه .

it is over .
همه چيز تمامه .

it is over. .
ديگه تمام شد .

everything is over.
بعد همه چيز تموم ميشه

is over . is over .
اين مکالمه اين مکالمه .

golden week is over
تعطیلات طلایی تمام شد.

before this is over .
گالم نقشي را ايفا خواهد کرد .

man , my life is over .
مرد ، زندگي واسه من تموم شده ست .

after everything is over
در مورد نتیجه تصمیم میگیرند

fine the friendship is over .
خوب دوستي تموم شد .

peace . the war is over .
آتش بس . جنگ تمام شده .

as soon as the war is over.
به محض اينکه جنگ تموم بشه

come out , the battle is over .
از اونجا بيايين بيرون جنگ تموم شده .

but your part in this tale is over .
ولي نقشت در اين داستان تمام شده .

lets get going . dinner is over .
بايد بريم . شام تموم شد .

donavan needs to know this is over .
داناوان بايد بدونه که همه چيز تمام شده .

her life is over , but she lives on .
زندگي اون تموم شده ، ولي اون زنده هست .

it is over between buyeo and gyehru.
همه چيز بين بويو و گيه رو تموم شد.

he is over the english channel and underway.
او از کانال انگلیسی گذشته است و همچنان پرواز میکند

the meeting is over . retreat to your exits .
جلسه تمومه ، برگرديد به خروجي‌ها .