Şunu aradınız:: clad (İngilizce - Farsça)

clad .
مزين .

ill clad
ill armas

and flower-clad acacias,
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،

never before have we clad strangers in the garb of our own people .
هيچ وقت تا حالا پوشش مردمان ما . بر تن کس ديگه اي نبوده .

he wrote: "the people all appeared clean and well fed... well clad and happy looking.
در مورد شرایط واگذاری کشتی و سلاح و اعزام کارشناسان آمریکایی به ژاپن نیز توافق شد.

the few surfaces not covered by signs are often clad in a distinctive, dark green-gray, striated aluminum siding.
سطوح انگشت شماری که با علامتها پوشانده نشده اند غالبا با یک محیط تاریک که آن را مشخص تر می کند مزین شده اند سبز خاکستری، کناره های آلومینیومی راه راه.

''you're nice,'' means, ''i'll be dating leather clad alcoholics. . .
تو خيلي خوبي يعني …من با يه مشت الکلي کت چرم پوش دوستم