Şunu aradınız:: fund (İngilizce - Farsça)

fund .
تنخواه .

index fund
صندوق سرمایه‌گذاری مبتنی بر شاخص

revolving fund .
تنخواه گردان .

war orphans fund .
جنگ يتيم كردن سرمايه .

i can supply the fund.
من مي تونم بودجه رو فراهم كنم

this isnt from our travel fund .
اين از اون پولي نيست كه براي مسافرت گذاشتيم .

international fund for agricultural development
صندوق بین‌المللی توسعه کشاورزی

cut billions in the defence fund .
و ميلياردها دلار از سرمايه گذاري هاي دفاعي را قطع کرد .

trust fund . is anyone surprised .
همرو متعجب كردي .

he kept a slush fund that he maintained
اون يه مقداري پول تحت

how much do l owe the milk fund so far .
تا اينجا چقدر به ميلک فاند بدهکارم .

how much do you have left in the college fund .
چه قدر تو تو صندوق دانشگاه پول داري .

and we said, "okay, here is some seed fund.
ما گفتيم خوب اينجا كارهايي هست.

just want to ro his pension back up into the fund , .
من فقط ميخواهم پانسيونش را به سرمايه اضافه بكنم .

he invests her secret fund in a credible merchant group.
اون پولهاي مخفي خانمو در يه گروه بازرگاني قابل اطمينان سرمايه گذاري مي کنه,

paris: oriental translation fund of great britain and ireland.
paris: oriental translation fund of great britain and ireland.

a government sponsored fund kicks in and triples your money in two weeks.
يه اعتبار دولتي مي رسه که ظرف دو هفته . پول تو رو سه برابر مي کنه

koch has said he believes his experience with cancer has encouraged him to fund medical research.
کوک معتقد است تجربه اش با سرطان او را برای تامین بودجه تحقیقات پزشکی تشویق کرده است.

figures are given in 2010 international dollars according to the international monetary fund 2010 figures.
آمار و ارقام بر اساس صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۱۰ منتشر شده است.

tomorrow , remind me to send a cheque for $100,000 to the milk fund .
فردا يادم بنداز يک چک . صد هزار دلاري واسه ميلک فاند بفرستم .