Şunu aradınız:: monk (İngilizce - Farsça)

monk
راهب

the monk .
اون راهبه .

& monk, g. 2000.
& monk, g. ۲۰۰۰.

ask the monk there .
از راهبي كه آنجاست بپرس .

and become a monk?
و راهب بشي؟

i'll be a monk,
من يك كاهن ميشم

i even convinced the monk .
حتي اون راهبه را قانع کردم .

what land do you come from monk .
تو از کدوم سرزمين هستي راهب .

monk , she will offer him this .
و من به او اين را هديه دادم .

* winslade, john & monk, gerald.
* winslade, john & monk, gerald.

i want to meet that little monk .
دوست دارم اون راهب را ببينمش .

im not a monk , i am jason .
من راهب نيستم ، جيسون هستم .

being a monk although in baekjae,
حتي اگر در بيك جا، تارك دنيا هم بشم

antoines standing down , bernards a monk .
، آنتوان انصراف داده . برنارد هم که کشيشه .

even if she won't become a monk,
حتي اگه راهبه هم نشه

monk zheng said you were at wudan mountain .
مانک زنگ گفت شما در کوههاي وودان هستيد .

we are all the same inside , arent we monk .
ما درواقع دنبال يک چيز هستيم درسته راهب .

and here you are , the monk of jack fucking lalanne .
و تو اينجايي عاشق اون جك لعنتي .

- what? - a woman becoming a monk, just...
- چي؟- يه زن راهبه بشه...

i cant do it , im sorry . what are you , a monk .
من نميتونم ببخشيد تو چي هستي ، يه تارک دنيا .