Şunu aradınız:: on top of (İngilizce - Farsça)

get on top of me .
بيا روي من .

and on top of that , .
و بالاتر از همه اونها .

on top of that mountain , .
بالاي اون کوهستان ، ‏ .

and on top of everything else .
و تازه بزار يک چيزي را بهت بگم .

i am on top of a building .
من روي سقف يک ساختمونم .

sure . always stay on top of it .
حتما . هميشه بهترين باش .

it keeps me on top of my game.
اين کار باعث ميشد من نفر اول بازيم باشم

& show title bar on top of windows
& نمایش میله عنوان در بالای پنجره‌ها‌

on top of a long flight of stairs .
وقتي که بالاي يک نردبون بسيار بلند بوده .

ernie , theyre right on top of us .
ارني ، اونا درست جلوي ما هستن .

and drink on top of that boiling water
آنگاه روى آن، از آب جوشان مى‌آشاميد،

and drink boiling water on top of it,
و روی آن از آب جوشان خواهید نوشید،

and drinking on top of it from scalding water
آن‌گاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن می‌آشامند.

and shall drink boiling water on top of that.
آنگاه روى آن، از آب جوشان مى‌آشاميد،

alvin griffin , fold your hands on top of your head .
، آلوين گريفين دستاتو بذار روي سرت .