Şunu aradınız:: pick my call (İngilizce - Farsça)

it was my call .
تقصیر من بود . ‏ .

krieger was my call .
من به كريگر تلفن زدم .

okay boss . wait for my call .
باشه ، رئيس .

thats my call . wait , please .
اين يک دستوره صبر کنيد ، خواهش ميکنم .

and a host of men at my call .
و گروهي انسان تحت فرمان من .

it's not really my call, sun.
این واقعا به من مربوط نمی شه، سان.‏

it's my son. it's my call.
اون پسر منه . خودم تصميم مي گيرم

but my call has only made them flee the more:
«پس دعوت من جز بر گریزشان نیفزود.»

but my call added only to their flight.
«پس دعوت من جز بر گریزشان نیفزود.»

am: i got to pick my height, exactly.
ایمی: دقیقاً، من می تونم قدم رو انتخاب بکنم.

but my call has only increased them in running away.
«پس دعوت من جز بر گریزشان نیفزود.»

ok , gwen . ive got a secret . its my call for ya .
بسيار خوب ، گوون من محرمانه شده م . اين خواهشم از توئه .

you dont return my calls .
تلفن هاي من را جواب نميدي .

what am i doing, thinking i can take an extra six seconds to pick my breakfast?
من دارم چي كار ميكنم ، يعني پيش خودم فكر كردم ميتونم بيشتر از 6 ثانيه وقت سفارش غذا داشته باشم ؟

"but my call only increases (their) flight (from the right).
«پس دعوت من جز بر گریزشان نیفزود.»

madam foreman wont return any of my calls .
خانم فورمن به هيچ کدوم از تلفنهام جواب نميده .

l dont know . she hasnt returned any of my calls .
نمي‌دونم . جواب تلفن‌هاي من را نميده .

you dont answer your phone , you dont return my calls .
تلفن را جواب نميدي ، به تماس هاي منم . اهميت نميدي .

yes , this is stauffenberg , i was speaking with the general about five minutes ago . he told me hed return my call .
بله ، استافنبرگم ، با ژنرال حدود 5 دقيقه پيش حرف زدم به من گفت که تماس منو پاسخ ميده .

that's why you haven't been returning my calls.
. پس واسه همين تلفناي منو جواب نمي دادي