Şunu aradınız:: practiced (İngilizce - Farsça)

practiced .
باتجربه .

& last practiced
تمرین

not & practiced:
هنوز پرس‌وجو نشده است

not practiced yet
تاکنون پرس‌وجویی نشده

ive practiced so long .
من خيلي تمرين کردم .

ignore times practiced
تمرین

and we've practiced that.
و ما آن را تمرین کرده ایم.

i practiced here often as well
من اغلب اینجا تمرین میکردم

you practiced martial art consistently.
تو هنر های رزمی کار کردی

the date this expression was last practiced
تاریخ این عبارت ، پرس‌وجوی گذشته بود

polygamy is widely practiced in kenya.
چند همسری در کنیا بسیار رواج دارد.

i practiced, while i was at haneuljae.
وقتي در هان اول جائ بودم تمرين داشتم

she says she has never practiced acupuncture before
اون میگه که تا حالا از طب سوزنی استفاده نکرده

who i discovered practiced an alternative lifestyle too .
شجاع باش ، مرد ، مثل اينكه كه خودتو با طناب خودت آويزوون كني .

you practiced a lot and you also have that natural gift
تو تمرین زیادی کردی و همچنین تو آن استعداد ذاتی را داری

griffiths seamless editing is still practiced today .
شيوه ي تدوين بدون درز و شکاف گريفيث امروزه هم تدريس ميشود .

i think you practiced martial art, notjust axeing.
فکر میکنم علاوه بر بریدنهنر های رزمی هم تمرین کردی

this also is in accordance with what is practiced in islam.
مقبره بهاءالله متبرک‌ترین و مقدس‌ترین مکان برای بهائیان است.

or , if you prefer , a vice i practiced almost all my life .
اونا يادگاري يک عادت عجيب من هستند .

rejected the bourgeois stories and seamless editing practiced by griffith .
داستان هاي برژوازي و شيوه ي تدوين نامرئي گريفيث را رد کردند .